mohsenmollaee

[mohsenmollaee]

. زندگی همین است،یا باید خودت را با سعادت های زودیاب و معمول مثل بچه و شوهر و خانواده گول بزنی،یا با سعادت های دیریاب و غیر معمول مثل شعر و سینما و هنر و از این مزخرفات... اما به هرحال همیشه تنها هستی.تنهایی تورا میخورد و خرد میکند.من قیافه ام خیلی شکسته شده،موهایم سفید شده و فکر آینده ام خفه ام میکند،اما بگذریم...بگذریم...بگذریم. . فروغ فرخزاد نامه به فریدون فرخزاد https://www.instagram.com/p/CTz8JP8IxY8/?utm_medium=tumblr

[mohsenmollaee]

. حالا تقریبا همه میدانند اشتباهات پدرانمان تنها در بی موقع به دنیا آوردن ما خلاصه نمیشده... اما سالها بعد، چه کسی باور میکند تنها اشتباه ما این بوده که نتوانسته ایم درست سر وقتش بمیریم؟! . خودم. پ.ن: به عنوان یه جامعه ستیز مردم گریز، واقعا باید اذعان کنم:چنین اوضاعی نم��بایست مجازات هیچگونه بلاحتی باشد. https://www.instagram.com/p/CTCwNKarIzh/?utm_medium=tumblr

[mohsenmollaee]

. یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور شاید این جمعه بیاید شاه خوبان غم مخور کرگدن یکروز ماهر میشود پرواز را کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور حاکم بد می رود بدتر بیاید روی کار پشت هم هستند در صف دیو و غولان غم مخور نیمه ی خالی لیوانها به تو مربوط نیست سر بکن در برفهای شوخ و شنگان غم مخور هرچه میفهمی غمت تغییر پیدا میکند دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور محملات حافظ عیاش هذیان گوی مست می شوند اسطوره ی شاعرفروشان غم مخور زندگی جز خوردن و جز ریدن و کردن چه بود؟ کام میگیری تو هم از چاک پستان غم مخور شاکی از شایسته ناسالار بودنها نشو اتفاقی بوده این دنیا به قرآن...غم مخور هی ندو،درجا نزن،باور کن اینجا زندگی غالبا بوده به کام خایه مالان غم مخور شعر ضامن دار تو خواهان ندارد پس ببند بمب بغضت را بده به دست باران غم مخور توی مترو در بی آر تی صادق و کامو بخوان گریه کن از شوش و راه آهن تا جماران، غم مخور غصه ی خیام پیرت کرده میدانم رفیق... این جهان ارزانی حافظ پرستان غم مخور از تناقض ها بکش بیرون،...کمی هم گاو باش آش نذری هم بزن با سفره داران، غم مخور نشئه کن...، با شعر سهراب سپهری عشق کن... تا رسد دوران *مهدی و *فروغان،... غم مخور . خودم *سید مهدی موسوی *فروغ فرخزاد (at Pārk-e Parvāz) https://www.instagram.com/p/CP-UIWmjSXx/?utm_medium=tumblr

[mohsenmollaee]

. من ابوجهلم برایم خواهشا شق القمر کن ریشه در غم کرده ام من دستهایت را تبر کن مرجعِ تقلیدِ خوبان امرِ تو فصل الخطاب است شخصِ من را از چریدن بینِ گاوان بر حذر کن از میانِ مردمانِ شاد و شنگولِ پُر از عشق با تنفر زاده ای غمگین رفاقت کن،...خطر کن مثل تهران موقع ابری شدن زیباترینی از نیایش رد شدم، همت شو و من را سفر کن من کماکان کافرم تا معجزه پیشم نباشد وقتِ خوبِ آمدنهایت خدا را هم خبر کن سکس و لیسیدن بماند،...حرف دارم،حرف دارم پا به پایم گریه کن بانو، غمم را معتبر کن توی آغوشت هزاران سال مثل یک دقیقه ست زندگی را...این شبِ نفرینی ام را، مختصر کن . خودم (at فیروزکوه) https://www.instagram.com/p/COiOAmwDpk-/?igshid=1qipx9btqvbj7

[mohsenmollaee]

شک نکن این بغض ممتد می رسد گاهی به اشک حس حالم ابرهای تیره ی گیلانی است با غریزه در نبردم بیشتر او می برد بخشی از من خوب و بخش اعظمم شیطانی است ظاهرا پاکم ولی از باطنم چیزی نپرس فانتزیهای شنیعی در سرم زندانی است ما همه محصول ژنهای خودیم و آدمی آنچنان که ��ن نمیگویم ولی می دانی است بعد سکس افسردگی ها واقعی هستند عزیز قبل ارضا غالبا اوضاعمان طوفانی است در غزل باید که از یارت بگی از عشق و حال عشق من هم گیرهای فلسفی انسانی است علم ناقص،فلسفه جک بود و منطق کار ذهن واقعیت کاملا از فهم ما پنهانی است ایده آلیسم درونم خواهرش گا**ده شد منظره تا چشم میبیند فقط ویرانی است خودم https://www.instagram.com/p/CL7OrwUDiQi/?igshid=1np35jcmlisgc

[mohsenmollaee]

. زمستان پشت این پاییزها نوبت گرفته به چشم واقعیت زل زدی عق ات گرفته هماهنگی چوپانان با ذباح و قصاب جهان و قصه اش چاقوی کندی روی اعصاب غمت بکر و خصوصی باشد و ساکت بمانی تمام عمر را...،بی همزبان...،بی همزبانی تفاوت معنی اش را از تو دارد...، فرق داری همان قد که ببینی و بفهمی درد داری شعر می شی بعد هر بغضت...،ولیکن انتحاری سفر شاید شوی...، اما دقیقا قندهاری از این دنیا تنفر پر شده توی اتمهات همه خوبند و عاشق...، حال تو خوش نیست...هیهات زدی بیرون که شاید شام، یا معجون و سانشاین شبیه سالهای قبل و بعدت این ولنتاین نمی فهمند حرفت را نه مردان و نه زنها همیشه بودی و هستی و خواهی بود تنها . خودم (at Naziabad, Tehran, Iran) https://www.instagram.com/p/CLTdOhXjt3o/?igshid=13bd3ldytba0q

[mohsenmollaee]

. از معجزه انتظار زیادی داشته ام لابد!!! یا ناشکری کابوس ها به این روزم انداخته؛ آب خوش از گلویم پایین نمی رود، دلداریهای کسی تسکینم نمی دهد، و عقربه های تاریکی دایره ی بی انتهای بطالت را دور می زنند... دنیا بعد از تو شبیه بیدار شدن از هیچ رویایی نیست. خودم. پ.ن: مسخره م نکنید اونموقع که من این مدل عکسو گرفتم هنوز انقد خز نشده بود😅 https://www.instagram.com/p/CK7Aa85DJEL/?igshid=1ept58b7x2vay

[mohsenmollaee]

. انسانها، بیش از هر چیز دیگر، از اندیشیدن وحشت دارند...بیش از فقر، حتی بیش از مرگ. اندیشه، انقلاب می کند، از تخت به زیر می کشد و نابود می کند. امتیازات دروغین، سنن و عرف جوامع، و عادات راحت طلبانه ی انسانها را، بدون ذره ای رحم، از دم تیغ می گذراند...هیچ قانونی را به رسمیت نمی شناسد، آنارشیست است، مراجع قانونی را به پشیزی نمی انگارد و بر خرد کهن نیز وقعی نمی نهد. اندیشه به سادگی در گودال جهنم می نگرد و هراسی او را در بر نمی گیرد. بشر، لکه ی کوچکی مغروق در ژرفای بی پایانی از سکوت است، اندیشه این را می بیند و با این حال، غرورمندانه خود را به نمایش می گذارد، گویی ارباب کائنات است. اندیشه، چالاک، آزاد، و عظیم است... یگانه روشنایی این جهان، و بزرگترین مایه ی فخر بشر. چرا بشر می جنگد برتراند راسل (at Dizin, Tehran, Iran) https://www.instagram.com/p/CJogW1ZDf2d/?igshid=z2vvwnc6nis2

[mohsenmollaee]

. قیافه من وقتی بهم میگن نمی تونی (at Naziabad, Tehran, Iran) https://www.instagram.com/p/CIvzs2XjOU7/?igshid=hbr6pug52xov

[mohsenmollaee]

. یه دوستی دارم اسم دخترشو گذاشته آشنا.زیبا نیس؟! آشنا...چه حس خوبی داره...، نمیدونم شاید فقط برا من اینطوره،شاید چون یه عمره همه به نظرم غریبه ان این اسم انقد برام جذاب و شاعرانه س...آشنا؛ ینی میشناسیش،میشناستت،ینی بهش اعتماد داری، و اون به تو داره...ینی میشه باهاش حرف بزنی یا اون باتو بزنه... یه بار به بابام گفتم حالا بی اجازه به این دنیای گوه آوردیم هیچچی، حداقل یه اسم درست حسابی برام میذاشتی. اصلا مکث نکرد سریع گفت: اولا که، من تورو به دنیا نیاوردم، تو تواین دنیا بودی این اتمهایی که ازشون تشکیل شدی توی این جهان بودن من فقط با کمک مادرت،تورو، ینی اون اتمها رو از شکلی به شکل دیگه ای در آوردیم، حالا اینکه این شکل جدید ظاهرا یه مقداری خودآگاهی بیشتری داره و سوالای چرت و پرت میاد تو سرش و انتظارات پرت و پلا داره به من ربطی نداره و وقتی ما دست به این تغییر زدیم قابلیت اجازه دادن یا ندادن رو نداشتن وگرنه حتما نظرشونو میپرسیدیم(منظورش اتمهای منه)...دوما ، اسمت چشه مگه؟؟خیلی هم خوبه،بهتره دهنتو ببندی و اجازه بدی اگه قراره در این مورد اعتراضی صورت بگیرع از طرف برادرات باشه(من فقط دوتا برادر دارم اسم یکیشون علی و اونیکی اکبره)...خلاصه این پدر من هرچقدر در انجام کارها گند میزنه در توجیهشون به صورت باورنکردنی ای عالی عمل میکنه... به هرحال اگر به فرض محال قرار باشه من یه روزی فرزندی داشته باشم فعلا اسمی بهتر از همین آشنا به ذهنم نمیرسه...احتمالا موجودی که توالی دی ان ای های من در وجودش کپی شده باشه ازینکه با این اسم صدا بشه همونقدر حس خوب و شاعرانه ای خواهد داشت که صدا کننده داره. https://www.instagram.com/p/CH0mr0VD6Om/?igshid=4eiiwshn96yr

[mohsenmollaee]

. عقل کسی به منطق ما قد نمیدهد... باشد قبول؛کل جهان خوب،ما بدیم . نجمه زارع https://www.instagram.com/p/CFHk9-YDHPf/?igshid=z6d51g6khm8f

[mohsenmollaee]

. اما، تشکری بی پایان به خودم مدیونم به کسی که بودم کسی که زندگی کرد با اینکه نمی خواست. مگان دیواین عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست (at Sad Land) https://www.instagram.com/p/CDq-TGoD5E8/?igshid=dasr8coezwod

[mohsenmollaee]

. شبیه رویاهای متغیر و موهوم من؛ که نافم را،در کوچه های باریک و بن بست بریده اند؛ خانه ات همیشه پشت ابرها بود... و تمام علوم و قوانین جهان انگار برای توجیح فاصله ی میان ما وجوود داشتند. مثلا از لحاظ ریاضی،رابطه ی کاملا مشخصی باهم داشتیم؛ تو دقیقا همانقدر ماه نبودی که من از هیچ نظر شبیه آرمسترانگ . خودم (at Somewhere Far from You) https://www.instagram.com/p/CCLx5oXD51J/?igshid=9p01hjb9o8x1

[mohsenmollaee]

. با دلایل واحی شروع می شود و هیچ استدلال منطقی ای، ادامه یافتنش را به تاخیر نیانداخته از هرطرف نگاه کنی غمگین و بیهوده ام (مثل جنگ)؛ که با آخرین گلوله اندوه من، با آخرین کلمات تمام نمی شود. شبیه تابلوی آویز در ایستگاه متروکی که سالها قبل زنهای جوان در آن با اشک به سربازهای اعزامی گل و بوسه داده اند... گاهی باد می وزد و قیژ قیژ کهنه ی من سکوت این بیابان را غریب تر میکند. . خودم https://www.instagram.com/p/CAc80x0DdNg/?igshid=15zzte8yf5lhx

[mohsenmollaee]

. گاهی فکر میکنم برای زندگی ساخته نشدم. گاهی وقتا به مردنم فکر میکنم.گاهی فکر میکنم مر��م. همه چیز مطلقا نسبیِ. زنده بودن،فهمیدن،مردن. تفاوتِ مقدارِ هوشیاری و آگاهی من،در قیاس با یه تیکه سنگ،چوب،یا فلز،احتمالا یه چیزی بین اعدادِ یک تا نیم خواهد بود.اگر سقفِ مقدارِ هوشیاری و آگاهی ای که میتونیم تصورش کنیم، نه مقداری که میتونه باشه رو، فقط یک میلیارد در نظر بگیریم. مقدارِ وجوود داشتنم، نسبتا هیچِ، وقتی از یه جایی بیرون از لانیکیا نگاش کنم، و نسبتا عظیم و کلان، وقتی از تو بوزن های تشکیل دهنده ی اتمهام... نسبتا کوچیک، نسبتا بزرگ، نسبتا هوشیار و آگاه و پیچیده، نسبتا بدوی و ساده و پیش پا افتاده، نسبتا مرده، نسبتا زنده... اغلب دلم برا خودم میسوزه، خیلی زیاد؛ یه ارگنیزمِ نسبتا پیشرفته، حاصلِ کاملا اتفاقیِ میلیاردها سال انتخابِ طبیعی، با چند حسِ مطلقا محدود و ابتدایی، که نمیتونه بپذیرِ جزئی از مجموعه ی بسیار عظیمی باشه که تقریبا هیچچی ازش نمیدونه، و اساسا قابلیتِ دانستن و فهمیدنشو نداره. و برخلافِ خیلی از همنوعانش، خیلی به ندرت و کوتاه، میتونه لذت ببره، و تحت تاثیر قرار بگیره، از مفاهیمِ پوچ و جزئی و بی اهمیتی مثلِ عشق،فداکاری،سکس،خوبی، بدی و و و ...که خواستگاه و دلایل کاملا شیمیایی و نه چندان مقدس و قابل احترامی دارن. . خود خود واقعیم https://www.instagram.com/p/B_EmhZoDtNq/?igshid=qnrq0bew0y66

[mohsenmollaee]

. یکی قبل ما بازیُ برده بود همش حق مارُ یکی خورده بود کسی خنده یِ بختِ ما رو ندید به ما می رسید آسمون می تپید غمامونُ خوردیم و لاغر شدیم از اول دویدیم و آخر شدیم جهان خوبیامونُ هرگز ندید چقد رنگمون از خجالت پرید همش کینه و نفرت و دردِدل واسه شونه یِ یار حسرت به دل فقط جنگ و خون بود و سنگر نبود کسی پشتِ ما غیرِ خنجر نبود پُر از زخم بودیم ریز و درشت ولی قبلِ عشق هیچی مارُ نَکُشت چقد خوب بودیم و دنیا چه بد!! همون که نباید به ما ضربه زد... لبامونُ نامردمی سِفت دوخت جِگرهای ما تویِ آتیش سوخت ولی مثلِ ققنوس ما پا شدیم غمامونُ با خنده حاشا شدیم رسیدیم،حتی شده سینه خیز با این باورِ نا امیدِ مریض . خودم (at Abshar-e Tehran آبشار تهران) https://www.instagram.com/p/B-KcDGTjXkn/?igshid=nkzozog2chco

[mohsenmollaee]

. شال و کلاه بی خیالی را به تن لجبازی های تو انگار دوخته اند اینطور که گرم زندگی کردنی من اما هرچه پوشیده باشم جایی زیر پوستم سرما به تعریف روشنی از خودش می رسد اینجور که زار می زند به تنم تظاهر به فراموشی. . خودم https://www.instagram.com/p/B4K0vj5BeYh/?igshid=1v9id9x875a56