Tumgik
#عدالت مارکسیستی
Text
هفت افسانه دربارۀ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
Tumblr media
اتحاد شوروی ٢٢ سال پیش در ٢۶ دسامبر ١۹۹١ منحل شد. خارج از جمهوری‌های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پیشین، وسیعاً اعتقاد بر این است که شهروندان شوروی با اشتیاق خواهان این بودند: این‌که استالین به مثابه یک مستبد مورد نفرت بود؛ این‌که اقتصاد سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی هرگز کار نکرد؛ و این‌که شهروندان اتحاد شوروی سابق زندگی امروز خود را تحت دمکراسی سرمایه‌داری به چیزی، که به گفتۀ هیجان‌زدۀ روزنامه‌نگاران، سیاست‌مداران و مورخین غربی یک حکومت سرکوبگر، و دیکتاتوری تک‌حزبی بود که بر شالوده یک اقتصاد سوسیالیستی راکد، منسوخ و کارنکردنی قرار داشت، ترجیح می‌دهند.
0 notes
iranayande · 4 years
Text
ویژگی‌هایی برای روشنفکران
طبق تعاریف غربی می‌توان این ویژگی‌ها را برای روشنفکران برشمرد: روشنفکران کسانی هستند که مناسبات موجود را نقد می‌کنند، از چارچوب‌های سنتی و رایج فراتر می‌روند، افکار و اندیشه‌های نو خلق می‌کنند، ارزش‌های کهن را نقد می‌کنند و خود ارزش‌های تازه می‌آفرینند و از این طریق فرهنگسازی می‌کنند، به مصالح عمومی علاقه نشان می‌دهند، تعارضات جامعه را نشان می‌دهند و سعی می‌کنند برای آنها راه‌حل‌هایی ارائه کنند و نسبت به صاحبان قدرت نگاهی انتقادی دارند و آنان را با بدبینی می‌نگرند. در ایران نخستین جریان‌های روشنفکری در آستانه‌ی انقلاب مشروطه پدید آمدند. اما این جریان مانند اروپا برخاسته از روندهای فکری خود جامعه و پاسخی به ملزومات آن نبود. بلکه شماری از نخبگان فکری جامعه‌ی ما در رویارویی با افکار غرب و دیدن پیشرفت غربی‌ها، به این فکر افتاده بودند که برای عقب‌ماندگی ایران چاره‌ای بیندیشند. آنان آفرینشگر افکار و اندیشه‌های تازه و بدیع نبودند، بلکه تصور می‌کردند که با وارد کردن افکار غربی به ایران می‌توان به جنگ عقب‌ماندگی‌های جامعه رفت و بر آنها چیره شد. بنابراین اندیشه‌های «روشنفکران» ایرانی وارداتی بود و نه خانه‌زاد و آنان سعی می‌کردند به آن رنگ و روغن بومی و گاه اسلامی بزنند و به همین دلیل هم از همان آغاز ما که فرهنگی فاقد اندیشه‌ی مدرن داشتیم، شاهد ورود ایدئولوژی‌ها مدرنیستی به ایران بودیم. خود ایدئولوژی انقلاب مشروطه هم لیبرالی بود و اتفاقا بهتر از ایدئولوژی‌های دیگر به نیازهای یک جامعه‌ی عقب مانده پاسخ می‌داد. روشنفکران این عصر عمدتا حول محور ایدئولوژی لیبرالی می‌اندیشیدند و کار نوسازی جامعه را پیش می‌بردند. ولی با ورود متفقین به ایران و برکناری رضاشاه از قدرت، ایدئولوژی تازه‌ای وارد ایران شد و آن هم ایدئولوژی کمونیستی حزب توده بود. ویژگی این ایدئولوژی این بود که ضد مدرنیته، یعنی ضد اندیشه‌های عصر روشنگری بود. باید به یاد داشت که نقد مارکس به مدرنیته، نقدی برای فراتر رفتن از آن بود و نه بازگشت به قهقرا. این نقد برای اروپا که جوامع صنعتی استواری ساخته بود، نقد مهمی هم بود و به گسترش عدالت اجتماعی در آنجا یاری رساند. اما برای جامعه‌ای چون ایران که در آن هنوز مناسبات ماقبل صنعتی و پیش سرمایه‌داری و قبیله‌ای و عشیره‌ای حاکم بود، افکار مارکسیستی (آن هم به شکل مبتذل «کمونیسم سربازخانه‌ای» اتحادشوروی) مهلک و ویرانگر بود. متاسفانه ایدئولوژی حزب توده برای «روشنفکران» ایران جاذبه‌ی زیادی هم داشت چون جامعه‌ای بی‌طبقه را وعده می‌داد. اما در سایه‌ی این ایدئولوژی نیازهای واقعی جامعه‌ی ایران مانند پارلمان و تقسیم قوا و حکومت قانون و آزادی، جای خود را به شعارها و خواسته‌هایی چون «حکومت کارگری» و «دیکتاتوری پرولتاریا» و «جمهوری خلق» و «عدالت اجتماعی» داد. بخش عظیمی از نیروی فکری جامعه بسوی سراب کمونیسم و تدارک «انقلاب» رفت و هدر شد. با گسترش استبداد سلطنتی، «روشنفکران» دهه‌ی چهل و اوایل دهه‌ی پنجاه در ایران، دیگر از سنخ روشنفکران انقلاب مشروطه و دوران ۱۶ ساله‌ی حکومت رضاشاه نبودند، بلکه بیشتر آنان انقلابی و خواهان رفتن بسوی «سوسیالیسم» بودند، آن هم در یک جامعه‌ی عقب‌مانده‌ی اسلامی! بنابراین ما تا پیروزی «انقلاب اسلامی» باید دو مولفه‌ی اساسی را در آسیب‌شناسی روشنفکری خودمان لحاظ کنیم: نخست اینکه روشنفکران نسل اول، صرفا واردکننده‌ی افکار غربی و ترویج دهنده‌ی آنها در ایران بودند (افکاری که در بسیاری موارد نه ما به ازایی در جامعه داشتند و نه محمل‌هایی عینی برای اجرایی شدن) و دوم اینکه از دهه‌ی بیست تا سقوط رژیم شاه، دیسکورز حاکم بر فضای روشنفکری جامعه‌ی ایران، دیسکورزی انقلابی و ضد مدرن، بود که به رغم شعارهای تند و تجددطلبانه برای «فراتر رفتن از سرمایه‌داری» نهایتا فقط می‌توانست همه‌ی دستاوردهای «مدرنیسم آمرانه‌ی» عصر پهلوی‌ها را نیز نابود کند و به قهقرا بازگردد! و چنین نیز شد. Read the full article
0 notes
Photo
Tumblr media
یادداشت محجوب به مناسبت سالگرد شهادت آیت‌الله بهشتی محجوب در یادداشتی با عنوان «به یاد شهید بهشتی» نوشت: بهشتی با اینکه یک فیلسوف بود، اما اقتصاد را خوب می‌شناخت و موازین آنرا خوب می‌دانست. اساسا ً در این مورد به سبک و مکتب اعتقاد داشت. به گزارش ایلنا، علیرضا محجوب در یادداشتی با عنوان «به یاد شهید بهشتی» نوشت: «به یاد شهید بهشتی» شهید مظلوم دکتر بهشتی آنطور که امام (ره) فرمود اگر بخواهیم یادش کنیم، باید بنویسیم بهشتی یک ملت بود. اینکه چرا این تعبیر را در مورد او بکار گرفته است، به این بر می‌گردد که او کارکرد یک ملت را داشت؛ هرگز به موضوعی «فردی» نگاه نمی‌کرد و «یکه و تنها» برای حلش قدم بر نمی‌داشت. از ابتدا مشی او بر این پایه استوار بود که اصل بر جماعت است. اصل بر این است که هر چه بیشتر باشی، بهتر می‌توانی فکر کنی، کار انجام دهی و کار را پیش ببری. در اقتصاد هم اینگونه می‌اندیشید. بهشتی با اینکه یک فیلسوف بود، اما اقتصاد را خوب می‌شناخت و موازین آنرا خوب می‌دانست. اساسا ً در این مورد به سبک و مکتب اعتقاد داشت. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بخش اقتصادی تقریباً بلکه تحقیقاً سیاق و روش شهید بهشتی است. باز هم وقتی نگرش و روش او را ببینیم، درمی یابیم که بهشتی اقتصاد را برای یک ملت تعبیر و تفسیر می‌کند. خودش را جای دارا و ندار، کارگر و کشاورز و سایر عوامل اقتصادی می‌گذارد. بعد از او مکتب «اقتصاد مختلط» را چه در کتاب مواضع ما حزب ��مهوری اسلامی تفسیرش را می‌بینیم و چه در قانون اساسی که به اختصار در اصول ۴۳ و ۴۴ بدان پرداخته است، مشاهده می‌کنیم. آنروز که بهشتی براین مکتب بود، اقتصاددانان چپ (مارکسیستی) این اندیشه را التقاطی و غیر عملیاتی می‌دانستند و حتی آنرا نوعی نگاه سرمایه داری می‌خواندند و طرفداران سرمایه داری آنرا التقاط با سوسیالیسم می‌دانستند و اصولاً آنرا مکتب نمی‌دانستند و حتی آنرا به سبک و سیاق مکتب نیز نمی‌پنداشتند. امروز که بیش از ۳۷ سال از آن تاریخ می‌گذرد، در دنیا جز اقتصاد مختلط، نسخه‌ای وجود ندارد. از ماورای سوسیالیسم تا ماورای سرمایه داری؛ همه و همه شده انداقتصاد مختلط با ده‌ها شعبه و گرایش! چرا بهشتی چنین فکر می‌کرد؟ چون او فقط یک ملت نبود، بلکه به ملت می‌اندیشید، خصوصاً ضعیف‌ترین آن‌ها. او به کارگران و کشاورزان و فقیران توجه خاص داشت. او اصولاً سرمایه داری را بنیاداً قبول نداشت. با سرمایه دار مخالف نبود، اما بطور سیستمی و نظام‌مند سرمایه داری را به رسمیت نمی‌شناخت. برای همین طرفدار راه سوم بود. راهی که همه جهان امروز طرفدار آنست و غیر از آن راهی وجود ندارد. چه خوب می‌شد همه این نسخه را دنبال می‌کردند. امروز ایران هم دولت ثروتمند و قدرتمندتری داشت و هم عدالت در آن صورت عمیق‌تر و قوی‌تر بود. آنچنان که چند شرکت بی‌بته بنیادهای اقتصادی ما را نمی‌توانستند تهدید کنند. هنوز هم به همه می‌گوییم:  بازگردید به قانون اساسی. بازگردید به اندیشه‌های بهشتی در کتاب مواضع ما حزب جمهوری و کتاب اقتصاد اسلامی. نگاه کنیم و راه را بشناسیم و عمل کنیم.  به هیچ طرف نغلطیم. راه او نه فقط عملیترین راه بود، بلکه نزدیک‌ترین سبک و مکتب به اسلام بود و او عین اقتصاد اسلام را براین اساس تعریف و بیان کرد. اقتصاد بهشتی، اقتصاد پویا و اقتصاد تعریف دار و رهایی بخش بود. رهایی از استثمار، بر پیشانی این اقتصاد نوشته بود و هزاران مزیت که باید در موردش گفت و نوشت و گفت..... Let's block ads! (Why?)
0 notes
Text
وبر و جامعه شناسی معرفت
یکی از آخرین فرزندان جامعه شناسی به عنوان علمی مدرن، جامعه شناسی معرفت است که با شناخت جامعه شناسانه شناخت های انسانی، سعی در واکاوی پیوندهای خاستگاهی شناخت آدمی با زمینه اصلی هستی اجتماعی و تاریخی انسان دارد. ماکس وبر در این میان از مطرح ترین اندیشمندانی است که در بنیادگذاری این حوزه فراخ علوم اجتماعی نقشی بسزا داشته است. جامعه شناسی تفسیری، مفهوم تفهم، تیپ ایده آل، مفهوم عقلانیت، تز راسیونالیزاسیون و… از جمله عناصری است که در جامعه شناسی معرفت وبر قابل بازخوانی است. فارغ از این مسئله یکی از اولین و برترین جامعه شناسان معرفت در ایران دکتر منوچهر آشتیانی است که به تالیفی عظیم در این زمینه در سال ۱۳۵۵ پرداخته است و در چند سال اخیر نیز در چهار کتاب آرای مانهایم، شلر، مارکس و وبر را در زمینه جامعه شناسی معرفت مورد نقد و بررسی قرار داده است. لذا یکی از بهترین زاویه های کنکاش در زمینه جامعه شناسی معرفت وبر، کتاب تالیفی دکتر آشتیانی استاد جامعه شناسی است که مدتی را نیز شاگرد آلفرد وبر (برادر ماکس وبر) در آلمان بوده است. ((ماکس وبر و جامعه شناسی شناخت)) برای اولین بار در سال ۱۳۸۳ توسط نشر قطره در تیراژ ۱۱۰۰ نسخه در ۳۱۲ صفحه و با بهای ۲۵۰۰ تومان منتشر شده و مورد توجه علاقمندان جامعه شناسی معرفت قرار گرفته است. این اثر که در چهار فصل: ۱) شرح مختصر زندگی و آثار وبر ۲) طرح موضوع و مسئله ماکس وبر و جامعه شناسی شناخت ۳) بحث انتقادی درباره جامعه شناسی شناخت احتمالی وبر و ۴) منابع و مآخذ و تذکرات و ملاحظات و لیست آثار وبر و درباره وبر، در اختیار علاقمندان قرار گرفته با یادبود گادامر و آلفرد وبر استادان نویسنده به دیگر اساتید وی کارل لویت و دیتر هنریش که از سوی آشتیانی با عنوان ماکس وبر شناسان راستین معرفی شده اند، تقدیم شده است. در این مقال سعی می شود معرفی اجمالی از این کتاب صورت پذیرد با ذکر این مقدمه که نثر کتاب مانند سخنرانی های آشتیانی روان و حماسی و تا حدودی مارکسیستی و البته آکنده از اصطلاحات و لغات آلمانی است و در کل برای آشنایی و نقد وبر و جامعه شناسی شناخت او (بیشتر از منظر مارکسیستی)، اثری قابل ملاحظه و خواندنی است.
● شرح مختصر زندگی و آثار نویسنده در این بخش، زندگی وبر، حیات علمی و سیاسی او و داوری ها و نظریات مختلف درباره این جامعه شناس بزرگ آلمانی را واکاوی می کند و ضمن بررسی مفاهیمی چون عقل و اقتصاد و جامعه و معرفت نزد او و نیز بررسی کتاب اخلاق پروتستان و روحیه سرمایه داری به طور چشمگیری به رابطه مارکس و وبر می پردازد که به برخی از سرفصل های مطالب مطروحه می پردازیم. ۱) آشتیانی در بازخوانی زندگی وبر به این نکته اشاره می کند که وی استاد حقوق و سیاست اجتماعی و اقتصاد در دانشگاه برلین، فرایبورگ، هایدلبرگ و مونشن بوده، بنیانگذار انجمن جامعه شناسی و پایه گذار جامعه شناسی تفهمی محسوب می شود و آثار وی میان سه جریان جامعه شناسی تفهمی، تاریخ جهان و نظریه سیاسی نوعی وحدت ایجاد می کند و در نهایت سه شخصیت فیلسوف، مورخ و جامعه شناس ماکس وبر را به هم متصل می کند. البته آشتیانی تاکید می کند که ((زندگانی سیاسی ماکس وبر با تلاطم شایان توجهی روبرو گردیده است و همین امر به جامعه شناسی سیاسی او تلون شگرفی بخشیده و حتی گاه آن را تا حد جامعه شناسی فراگیر، تمام جامعه شناسی وبر وسعت داده است)). (صفحه ۱۵) در همین حیطه از اقدامات سیاسی وبر می توان به آموختن زبان روسی بعد از انقلاب ۱۹۰۵ روسیه، راضی نمودن کارگران به حفظ وحدت کلی ملی، تشویق کلیسا به انجام رفورم های اجتماعی و منصرف کردن بورژوازی آلمان از اتکا به تفکرات ناسیونالیستی یکجانبه، مخالفت با سیاستهای جنگ طلبانه آلمانی در اوایل قرن بیست و… اشاره کرد. البته این موضوع موجب شده تحسین اندیشمندان مختلف از جمله ((کارل یاسپرس)) و ((هارناک)) را برانگیزاند که او را قوی ترین پیکر عقلانی اروپا می دانستند و در مقابل، مخالفت عده دیگری را موجب شود از جمله ((لوکاچ)) و ((مارکوزه)) که وبر را سخنگوی برجسته امپریالیسم آلمان در عصر ویلهلمی بر می شمردند. ۲) نویسنده در ادامه این سوال را مطرح می کند که آیا وبر دارای سیستمی مشخص است؟ و در پاسخ اشاره می کند که وبر ضمن دارا بودن تضاد در مراحل مختلف پژوهش، خود، شرح منظمی درباره سیستم جامعه شناسی خویش ارائه نکرده است، در اکثر موارد در نظراتش از علم فرهنگ به جای علم اجتماع سخن به میان آورده و نمی توان یک جامعه شناسی مشخص و سیستماتیک را از وی انتظار داشت. چنان چه ((وایس)) در پنج قلمرو تضادهای وبری را آشکار می کند: رابطه ارزشی و آزادی از داوری ارزشی – تفهم و شرح آن – فرآیند عقلانی شدن و عقلانیت – سپهر مقولات مرکزی وبر در سطوح تئوریکی و متدلوژیکی – فردگرایی در قلمرو نظر و روش. به هر صورت آشتیانی تاکید می کند که علیرغم این تناقض ها می توان جامعه شناسی وبر را در دو عرصه متمرکز دید چرا که ((وبر، لازم دیده است تا جامعه شناسی خود را به دو لحاظ تعیین کند و مستحکم سازد: یکبار به لحاظ علمی توانمندِ شرح و قادر به توصیف … و بار دیگر از نقطه نظر علمی برای درک و تفهیم واقعیت های اجتماعی)). (ص ۲۹). ۳) با توجه به نگاه مارکسیستی دکتر آشتیانی، نویسنده در جای جای کتاب از مقایسه وبر و مارکس غفلت نکرده و از ابعادی وبر را تاثیرپذیر از مارکس می داند از جمله در رفتار شناسی، جامعه شناسی دین و… و از ابعادی دیگر بین این دو اندیشمند تضاد قائل است. به ادعای نویسنده، وبر یک جانبگی های به زعم خود دگماتیک مارکس را من جمله تبعیت روبنا از زیربنا رد می کند و حدسیات نبوغ آمیز مارکس همانند شکست نهایی کاپیتالیسم وپیروزی پرولتا را رد می کند. آشتیانی در عین این که معتقد است موضع گیری های انتقادی وبر علیه مارکس، الزاما بورژوایی نیست و از دیدگاه جامعه شناسی دین، نظریات او بارورتر از تئوری های مارکس هستند (صفحه ۴۰)، اما درعین حال جامعه شناسی شناخت مارکس را بسیار قدرتمندتر از وبر می داند و تاکید می کند روش او به شکلی است که ((به جای آن که به سوی روشن ساختن نحوه مناسبات تولیدی و مالکیت برود، بر عکس طبق رسم معمول در جهان بورژوازی به طرف تبیین مناسبات اجتماعی تعیین کننده حکومت می رود…گویا بحث بر سر احراز حق و تحقق عدالت در جامعه بشری نیست و پیام سوسیالیزه کردن جامعه در برابر بوروکراتیزه اجتماع و حکومت رنگ می بازد… این گونه تحلیلها اغلب توسط آن متفکرمآبانی انجام می گیرد که …کام زندگی شان را از آخور سرمایه داری تا حدی سیر و لذا دستان فکرشان به افسار سرمایه داری تا حدی گیر است!)). (صفحه ۴۲ و ۴۳). در نهایت در این زمینه به کلام کارل لویت اشاره شده که توسط لوکاچ و اندیشمندان دیگری نیز تایید شده و آن این که ((ماکس وبر در اکثر برخوردهای خود با مارکس، نخست افکار او را سطحی و عامیانه می سازد و آن گاه غیر مستقیم به رد و نفی این افکار سطحی می پردازد)). ( صفحه ۹۱). ۴) نویسنده در پایان این بخش همچنین به بحث عقل نزد وبر نیز می پردازد و نقدهایی بر آن وارد می سازد و نیز بحث هایی درباره اقتصاد و جامعه، اثر مهم وبر ارائه شده است.
● طرح موضوع و مسئله «ماکس وبر و جامعه شناسی شناخت» ۱) در این فصل، نویسنده جامعه شناسی شناخت وبر را بیشتر مورد بررسی قرار می دهد. در ابتدا اشاره می کند که وبر و جامعه شناسی معرفت، رابطه ای سهل و ممتنع دارند! می دانیم که از یک سو وبر از پایه گذاران این سپهر است و از دیگر سو درباره این که او جامعه شناس معرفت است، سوالهای و تشکیک هایی وجود دارد! منوچهر آشتیانی در این زمینه می نویسد که آثار وبر با کسانی که صاحب اثر یا دارای تاثیر در جامعه شناسی شناخت هستند مثل مارکس و شئلر و مانهایم و لوکاچ و گورویچ و… قابل مقایسه نیست و تنها مقالاتی چند در این زمینه دارد! همچنین با مراجعه با دائره المعارف ها و تالیفات له و علیه وبر، نامی از او در سپهر جامعه شناسی معرفت نیست! در عین حال نمی توان از جامعه شناسی معرفت وبری غافل ماند که به واقع در همه زمینه ها ، همه جانبه نگر است، به جامعه شناسی تفهمی و تعمیقی عنایت دارد، سعی می کند به تشریح و تبیین فرآیندهای اجتماعی از حیث جریانهای شناختی نهفته در آن بپردازد و در سه پهنه جامعه شناسی دین، جامعه شناسی فرهنگ و مبادی و اصول جامعه شناسی از همه حیث (مقوله سازی ، تحلیل و متد) لایه هایی از جامعه شناسی معرفت را به نمایش می گذارد! ۲) در ادامه به تعاریفی از جامعه شناسی شناخت اشاره شده، آن گونه که گورویچ آن را ((بررسی روابط یا همبستگی های کارکردی بین گونه های مختلف معرفت و صورت های گوناگون آن… از یکسو و قالب های اجتماعی… و طبقات اجتماعی… و عناصر میکروسوسیولوژیکی از سوی دیگر)) می داند یا مانهایم که معتقد است جامعه شناسی شناخت ((یک نظام جدیدالتاسیس جامعه شناختی است که از دیدگاه نظریه ای، آموزه ای درباره پیوند وجودی شناخت برپا می دارد… و می کوشد تا این پیوند وجودی فکر را بر مبنای محتواهای مختلف معرفتی مربوط به گذشته و حال بشریت مشروح سازد.)) (صفحه ۷۵). لذا به اعتقاد نویسنده جامعه شناسی شناخت در پی آن است که چگونگی تاثیر موقعیت اجتماعی فرد بر نحوه کارکرد و ساخت اندیشه و شناخت او را بشناسد و بالعکس. ۳) از دیگر موضوعات مهم در این بخش از نگاه نویسنده، تز راسیونالیزاسیون و بررسی عقلانیت در جامعه و تاریخ است. نویسنده اشاره می کند: وبر مشاهده می کرد که به تدریج دیانت، نقش خود را در ایجاد رفورم ها و اصلاحات اجتماعی از دست می دهد، نظریه های دینی به مرور فاقد اعتبار علمی و مشروعیت اجتماعی می شوند و جهان به سمت افسون زدایی و بیگانگی با خدا و عاری شدن از پیامبری حرکت می کند، در چنین جهانی به زعم وبر، الهیات، لیبرال می شود و دراینجاست که خرد و عقلانیت در زندگی انسان رشد می یابد، درونی شدن دیانت فردی رواج می یابد و جهان به سمت عقلانیت دائم التزاید حرکت می کند که وبر به تیپ شناسی و تبارشناسی و جامعه شناسی این عقلانیت گرایی در سرمایه داری جدید می پردازد و آشتیانی در دو سطح رابطه بنیادین میان راسیونالیزاسیون و سکولاریزاسیون را تشریح می کند. در ادامه به سه مفهوم راسیونالیته نزد وبر اشاره می شود و عقلانیت به مفهومی که در علوم تجربی به کار می رود، به معنای تفسیر مفهومی جریان های اجتماعی و به مفهوم اخلاق عملی مورد توجه قرار گرفته است. به هرحال دکتر آشتیانی بر این مدعا ست که ((آن چه از دیدگاه وبر در دورنمای گسترده پیدایش و تکوین دنیای مدرن هر ناظر منصفی را به نظاره می کشد، وجود تعاطی و تعاملی است که به طور مستمر بین کاپیتالیسم (یعنی نظام جدید سرمایه داری) و سکولاریسم (یعنی منش و شیوه زندگانی انسان های مدرن) و راسیونالیسم (یعنی نحوه تفکر انسان دوران مدرنیسم) وجود دارد.)) (صفحه ۱۰۶) و البته نویسنده سعی کرده به ارتباط هر یک از این مفاهیم با جامعه شناسی معرفت نیز بپردازد. ۴) مبحث مورد توجه دیگر در این فصل، نظریه قرابت انتخابی یا تجاذب گزینشی وبر است که از دیدگاه نویسنده نوعی نظریه وابستگی متقابل است که اساس آن را روش گزینش تشکیل می دهد و با دیالکتیک نهفته در نظریه روبنا و زیربنای مارکس مرتبط است. ارتباط این نظریه با جامعه شناسی معرفت و پیوند آن با نظریات جامعه شناسی شناخت مارکس و شئلر به تشریح بیان شده و مصادیق این نظر در آرای وبر از جمله ارتباط میان اشکال ساخت های اجتماعی و اشکال معین اقتصادی، بین روابط روحی و عوامل مادی، قرابت انتخابی میان رهبران اصناف و طبقات و قرابت انتخابی درونی بین اصول ساختاری فرقه با ساختار دموکراسی که در دو اثر ((اخلاق پروتستان)) و ((اقتصاد و جامعه)) یافت می شود، تبیین گردیده است. ۵) مفهوم تیپ ایده آل نیز به عنوان یکی از عناصر جامعه شناسی شناخت وبر در بخشی مجزا مورد توجه نویسنده قرار گرفته است. بدین شکل که ابتدا به نظریات اندیشمندان مختلف در این زمینه اشاره شده، سپس مطالبی درباره تکوین و تشریح این مفهوم و رابطه آن با جامعه شناسی شناخت نگاشته شده است. نویسنده چهار نوع تیپ ایده آل را در نزد وبر از هم متمایز می کند و ضمن این تقسیم بندی (مفاهیم نوعی تیپ ایده آلی، تیپ های ایده ها، تیپ های ایده آل ایده آلها و تیپ های ایده آل مربوط به ساختارسازی های ارتباطات معنایی) معتقد است که تمایز وبر نسبت به دیگر اندیشمندانی از جمله ارسطو، سیسرون و مونتسکیو که قبلا نیز به سنخ آرمانی اشاره داشته اند، این است که تنها به کاری انتزاعی روی نیاورده و در واقع تیپ ایده آل را با قلمرو معرفت شناسی مرتبط کرده است. ((وبر می کوشد تا از طریق آن (ارتباط با معرفت شناسی) این سنخ آرمانی (یا تیپ ایده آل) را با واقعیات متیقن تجربی در قلمروهای گوناگون اجتماع و تاریخ نزدیک و گاه حتی عجین سازد، لذا الگو سازی وبر از یکسو بر اساس قواعد تجربی و اصول تجربه است… و از سوی دیگر او سعی می کند حاصل مطالعه جزئیات را در خدمت کلیت و تمامیت مقولات مفهومی تنظیم کننده آنها قرار دهد.)) (صفحه ۱۳۹ و ۱۴۰). به هرحال تیپ ایده آل وبر از مفاهیم مهمی است که آشتیانی آن را ابزاری مفید برای اندازه گیری می داند، در عین این که روشی ایستا نیست و با تغییرات جامعه تغیر می کند و در نهایت به نظر نویسنده نوعی الگوی تفهیمی است که قادر است در پهنه تشکیل مفهوم و مدل به جامعه شناسان یاری رساند و ضمنا ارتباط جایگاه این مفهوم مهم در عرصه جامعه شناسی شناخت وبر از زوایا و ابعاد مختلفی از سوی نویسنده مورد واکاوی قرار گرفته است. ۶) آخرین بحث در این بخش، بررسی مفهوم تفهم است که در آثار مختلف وبر و به عنوان بنیاد جامعه شناسی تفهمی نقش زیادی دارد و به اعتقاد نویسنده، این مفهوم، دانش جامعه شناسی وبر را به قلمرو میراث عظیم معرفت شناسانه اروپایی نزدیک می کند. نویسنده تاکید می کند که وبر در پی شناخت واقعیت اجتماعی پیرامون خویش است، او جامعه شناسی را علمی واقعی و دارای ��ظم و نظامی خاص می داند و در تلاش است که بخش های مختلف معنی رفتاری و موقعیتی جهان زندگی و حیات علمی را نسبت به هم مقایسه شونده سازد. وبر در تعریفی از مفهوم تفهم که آن را محصول فرآیند رفتار اجتماعی انسانی می داند، ((تفهم را بر حسب جهت گیری آن به سوی نمونه مفهومی و ارزشی که هم به نحو عقلانی و هم به گونه عاطفی ساختاربندی شده است، معنی می کند.)) (صفحه ۱۸۵ و ۱۸۶). به زعم آشتیانی وبر به این واقعیت رسیده بود که ((اساسا علم تاریخ و جامعه شناسی نمی توانند حاوی شناخت چیزی باشند مگر آن که در بطن هستی اجتماعی و تاریخی آنها مفهوم و معنا و دریافتی مضمر باشد.)) (صفحه ۱۶۳). به هرحال دکتر آشتیانی در این بخش ضمن تشریح مفهوم تفهم و تقسیم بندی ها و انواع آن و بسط آن در جامعه شناسی شناخت وبر به کنش اجتماعی و ربط وثیق آن با تفهم، معنادار بودن کنش های اجتماعی، عمل اجتماعی و تاریخی انسان، کلیت اجتماعی و تاریخی و… هر یک به طور مفصل می پردازد و ارتباط این موضوعات با جامعه شناسی شناخت وبر را تشریح می کند. در نهایت نویسنده مدعی است که جامعه شناسی شناخت وبر بدون مفهوم تفهم بی معناست و ((عمل و کردار و کنش انسانی، طبق رای وبر، مولد و خاستگاه درک احساس مشترکی است که در بطن و متن درونیت و اجتماعیت یافتن اعمال (معنادار) آدمی پدید می آید و از اینرو هرگونه ارتباط پذیری نزد او عمیقا مترادف با معنی دار و یا فهمیدنی بودن است.)) (صفحه ۱۹۲). و لذا اصطلاح مفهوم نزد او بیانگر شکل عینی موقعیت های رفتاری و کنشی است و از دیدگاه این متفکر آلمانی تنها جهانی که به مفهوم تفسیر یابنده در برابر ما قرار گیرد، جهانی تغییر پذیر و دگرگون شونده است!
● بحث انتقادی درباره جامعه شناسی شناخت احتمالی ماکس وبر نویسنده در این فصل و نیز ابتدای فصل پیشین به صراحت، تشکیک هایی درباره جامعه شناسی شناخت وبر مطرح می سازد و با آن که صراحتا در جای جای کتاب ضمن تشریح به نقد آرای وبر نیز پرداخته است، اما لازم می داند که در بخشی جداگانه نیز انتقادهای کلی دیگر را پیرامون برخی آرای وبر خصوصا در زمینه جامعه شناسی شناخت او مطرح سازد. در این زمینه درباره تیپ ایده آل، از نامعین بودن سنخ آرمانی و آرمان های سنخ بحث می شود و این سوال را مطرح می کند که ((این ایده آل است که مضمون سنخ را تعیین می کند و یا این سنخ است که محتوای ایده آل را می سازد؟)) (صفحه ۱۹۷). همچنین درباره نظریه قرابت انتخابی وبر بحث و بررسی صورت پذیرفته و به تناقض ها و کلی نگری ها و سوالات و انتقادات در این زمینه اشاره می شود. سومین انتقاد در زمینه کار است و رویکرد مارکسیستی، نویسنده را واداشته تا این انتقاد را به وبر وارد سازد که وی ضمن بی اعتنایی به کار، آن را تنها به معنای اشتغال در نظر گرفته و با رویکرد خرد گرایانه و میکروسوسیولوژیکی از آن غفلت کرده است! بحث انتقادی دیگر نویسنده در زمینه مسئله تفهم است که ضمن توضیحی ادعا می کند وبر برای احتیاط از لغزیدن به سمت تفکر واقع گرایانه انتقادی و مارکسیستی، ملزومات و مقتضیات مربوط به واقعیات عینی زندگانی اجتماعی و تاریخی را آن طور که باید و شاید در تحلیل ها و محاسبات جامعه شناسانه خویش وارد نکرده است! آخرین انتقاد، مشکل عقلانیت یافتگی جوامع و شناخت انسانها نزد وبر است که در این زمینه نیز به تشریح بحث و نقد و بررسی صورت گرفته و در پایان سعی می شود به این سوال پاسخ داده شود که آیا می توان وبر را در زمره جامعه شناسان معرفت دانست یا نه؟
● پایان پایان سخن دکتر آشتیانی اشاره به جامعه ایران و امکان یا عدم امکان ایجاد جامعه شناسی معرفت در آن است که با الهام از عقاید مارکس و آدورنو تاکید می کند: ((جوامعی که در اثر استمرار قرنها عدم رشد مناسبات تولیدیِ نظام یافته… و دیکتاتوری عرفی و شرعیِ نابود کننده تفکر علم مند، از تکوین فرآیند گفتگوهای عقلانی… و ساختارهای نهادین آنها در جامعه و تاریخ، دور و مهجور مانده اند، بحث هایی از قبیل آن چه پیرامون ماکس وبر در اینجا به عمل آمده اند، احتمالا مبهم و مغشوق خواهند ماند.)) (صفحه ۲۶۵). نویسنده تاکید می کند در چنین فضای مه آلود و مبهمی که پاسخ معرفت شناسانه برای آن ملت یا تصور ناکجاآبادهای غربت آلود است یا اندیشه های آرمان شناسانه و ایدئولوژی های حسرت برانگیز، در این موقعیت به احتمال زیاد امیدی به تولد جامعه شناسی علمی نیست و شاید برای رفع این نواقص ((عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی!!!))
http://imannajafi.ir/%d9%88%d8%a8%d8%b1-%d9%88-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%d9%87-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%d8%aa/
Tumblr media
0 notes
Text
دو گزارش متفاوت «اسپوتنیک» از موشک‌های بالستیک قاره‌پیمای چین در عربستان
Tumblr media
«سی ان ان» روز پنج‌شنبه به نقل از منابع گزارش داد، آژانس‌های اطلاعاتی ایالات متحده به این نتیجه رسیده‌اند که چین فناوری موشکی را به عربستان سعودی منتقل کرده است تا علاوه بر موشک هایی که در گذشته از پکن خریداری کرده است، به پادشاهی بیابان در ساخت موشک‌های بالستیک خود کمک کند. بر اساس این گزارش، چندین سازمان اطلاعاتی ایالات متحده ارزیابی کرده‌اند که عربستان سعودی در حال حاضر موشک‌های بالستیک خود را با استفاده از فناوری ارائه شده توسط پکن می‌سازد. این شبکه خبری گفت که تصاویر ماهواره‌ای ایالات متحده را که حداقل محل ساخت موشک‌ها را مشخص می‌کنند، دیده است. «سی ان ان» گفت که این اطلاعات در سال جاری در سراسر دولت ایالات متحده از جمله برای مقامات شورای امنیت ملی توزیع شده است.
0 notes
Text
تحلیل «آقای چوخ بختیار» از خبر فروش موشک‌های بالستیک قاره‌پیمای چین به عربستان
Tumblr media
چند روز پیش رسانه های آمریکایی گزارشی مبنی بر اینکه عربستان سعودی در غرب شهر ریاض در حال تولید موشک های بالستیک به کمک چین می باشد منتشر کردند. البته این مساله در نوع خود یک ضربه بزرگ برای آمریکا به حساب می‌آید، چون معمولاً آمریکایی‌ها تلاش دارند در فروش تسلیحات به متحدین خود گزینشی عمل کنند و کاری کنند که همیشه افسار آن‌ها در اختیارشان باشد. دقیقا همان کاری را که قبل از انقلاب اسلامی در ایران با شاه انجام می‌دادند. هواپیما و هلیکوپتر به ایران می‌فروختند و موشک‌های زمین به هوا و تانک و … به عراق و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس. به قول خودشان می‌خواستند همیشه توازن قوا را نگه دارند. به این ترتیب هم عرب‌ها دائماً به آمریکا نیاز داشتند هم ایران. چون می‌خواستند شاه را راضی نگه دارند در رسانه‌های فارسی زبانشان ادعا می‌کردند که ایران قوی‌ترین ارتش خاورمیانه را دارد و از آن طرف رسانه‌های عرب زبانشان مدعی می‌شدند که عراق قوی‌ترین ارتش کشورهای عربی را دارد تا صدام حسین هم راضی باشد.
0 notes
Text
ایالات متحده هنوز با «خطر» الهیات رهایی‌بخش می‌جنگد
Tumblr media
من در ۵ سپتامبر ٢٠١١، به عالی‌جناب اسقف کوریاکوس بهارانیکولانگارا، کنسول اول دفتر دائم ناظر سریر مقدس [واتیکان] در سازمان ملل نامه نوشتم. من در آن نامه، که کشته شدن ۷۹مین کشیش در کلمبیا از سال ١٩٨۴ انگیزه آن بود، نگرانی خود را از ادامه کشتار کشیش‌های کاتولیک و دیگر مذهبیون در کلمبیا ابراز نمودم. من باور خود را ابراز کردم «که این تهاجم به کلیسا در کلمبیا هم سیاست دولتی کلمبیا است و هم سیاست ایالات متحده که با میلیاردها دلار کمک ارتش [کلمبیا] را نگه می‌دارد، و جنبش‌های سازمان‌یافته برای عدالت اجتماعی در آمریکای لاتین را بمثابه خطری برای سلطه اقتصادی خود در منطقه می‌بیند. من در این نظر ت��ها نیستم زیرا دیگر روحانیون کلمبیا، به ویژه کشیش یسوعی پدر خاویر جیرالدو نیز سال‌های بسیاری است که این را می‌گویند.»
0 notes
Text
حماقت‌ها در مورد افغانستان
Tumblr media
دوستان گرامی، تعداد رسانه‌های فارسی زبانی که به این موضوعات می‌پردازند، کم‌تر از تعداد انگشتان دو دست است. مفید است اگر این سایت‌ها و تارنگاشت‌ها را بیابید، با آن‌ها آشنا شوید، آن‌ها را دنبال کنید، (و اگر آن‌ها را یافته‌اید و دنبال می‌کنید خود را به ندیدن نزنید) با رعایت اخلاق روزنامه‌نگاری و فعالیت مطبوعاتی، وقت خود را برای ترجمه و انتشار مطلبی که قبلاً در دسترس قرار گرفته است هدر ندهید، به موضوع و مطلب دیگری بپردازید، و اگر به دلیل وجود خطا یا لغزش در ترجمه پیشین ارائه یک ترجمه دقیق‌تر و درست‌تر را صلاح می‌دانید، متمدنانه با ذکر منبع و مأخذ آن را یادآور شوید، و با این‌کار به بالا بردن فرهنگ جمعی و فردی، بویژه فرهنگ لازم برای کار در رسانه‌های بدیل یاری رسانید.
0 notes
Text
يلدا
Tumblr media
يلدا، لغت سريانی است به معنی ميلاد عربی، و چون شب يلدا را با ميلاد مسيح تطبيق می‎‎کرده‌اند از ‏اين رو بدين نام ناميده اند. بايد توجه داشت که جشن ميلاد مسيح «نوئل» که در ۲۵ دسامبر ثبت شده، ‏طبق تحقيق محققان در اصل، جشن ظهور ميترا (مهر) بود، که مسيحيان قرن چهارم ميلادی آن را روز تولد ‏عيسی قرار دادند.‏ يلدا اول زمستان و شب آخر پاييز است که درازترين شب‌های سال است و در آن شب يا نزديک بدان، آفتاب ‏به برج جدی تحويل می‌کند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک می‌انگاشتند.‏ در بيش‌تر نقاط ايران در اين شب مراسمی انجام می‌شود. شعرا زلف يار و هم‌چنين روز هجران را از حيث ‏سياهی و درازی بدان تشبيه کنند و از اشعار برخی شعرا مانند سنايی و معزی که به عنوان شاهد در زير ‏می‌آيد رابطه بين مسيح و يلدا ادراک می‌شود. ‏ يلدا برابر است با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بيست و يکم دسامبر فرانسوی. (از ‏برهان، آنندراج، حواشی علامه قزوينی بر آثارالباقيه، شرح پورداود در يشت‌ها، فرهنگ فارسی دکتر معين و ‏يادداشت مرحوم دهخدا)
0 notes
Text
شب عروسی ماه و خورشيد فرخنده باد
Tumblr media
جشن شب چله، جشن بزرگداشت علم در دوران باستان است. نياكان ما، در ۷۰۰۰ سال پيش، به گاه‌شماري خورشيدي دست پيدا كردند و با تفكر و تامل دريافتند كه اولين شب زمستان بلندترين شب سال است. دكتر «فريدون جنيدي»، بنيانگذار بنياد فرهنگي نيشابور و متخصص اسطوره‌شناسي و تاريخ باستان، روز سه‌شنبه در سخنراني همايش شب چله به شناخت علوم گاه‌شماري و جغرافيايي در دوران باستان پرداخت و گفت: «هزاران سال است كه جشن شب چله در خانه ايرانيان برگزار مي‌شود. اين جشن حتي در زمان حمله مغول و تركان بي‌تمدن هم برگزار مي‌شد. استمرار و ادامه برگزاري اين جشن و جشن‌هاي امثال آن نشانه پيوند ناگسستني ايرانيان امروز با فرهنگ نياكان‌شان است. اما آنچه باعث تعجب انسان متمدن و پيشرفته امروزي است، چگونگي دستيابي ايرانيان باستان به گاه‌شماري است كه اين چنين دقيق طلوع و غروب خورشيد را بررسي كرده است.
0 notes
Text
جمع‌بندی از نشست فوق‌العاده احزاب کمونیست و کارگری
Tumblr media
در این کنفرانس ویدئویی، تجربیات ارزنده‌ای در خصوص مبارزه احزاب کمونیست و کارگری، جنبش‌های کارگری و مردمی در شرایط همه‌گیری و هم‌چنین حادشدن تضاد سرمایه و کار، تشدید استثمار و بن‌بست‌های شیوۀ تولید سرمایه‌داری از نظر تاریخی منسوخ ،که در میان سایر موارد، تأثیر مخربی بر محیط‌زیست دارد، مبادله شد. ارزیابی‌ها پیرامون سمت‌گیری‌های جدید در چارچوب اتحادهای سیاسی، نظامی و اقتصادی و ظهور اتحادهای جدید مبادله شد. نقش ناتو و هم‌چنین گسترش آن به کشورهای جدید و استقرار نیروهای نظامی به مرزهای روسیه، از بالتیک تا دریای سیاه و قفقاز، به شدت محکوم شد. نقشه‌های خونریزی جدید در اوکرائین، به ویژه در منطقه دونباس، در چارچوب تضادهای بین امپریالیسم اورو – آتلانتیک و روسیه، محکوم شد. بسیاری از احزاب نیات امپریالیسم اور��-آتلانتیک را برای استفاده از رژیم ارتجاعی ناسیونالیستی حاکم بر اوکرائین، که کمونیست‌ها را تحت پیگرد قرار داده و از نظر تاریخی نقش فاشیست‌های محلی را توجیه کرده است، محکوم کردند بر اهمیت تحولات در منطقه هند- پاسیفیک،آنطور که شکل‌گیری اتحادهای امپریالیستی جدید مانند «آکوس» (استرالیا، انگلستان، ایالات متحده آمریکا) و «کواد» (استرالیا، ژاپن، هند، ایالات متحده آمریکا) تأکید شد. برخی از سخنرانان تاکید کردند که درگیری آمریکا و چین درگیری برای برتری در نظام سرمایه‌داری جهانی است.
0 notes
Text
ویلی برانت، نماد سوسیال دموکراسی آلمان، چهار سال خبرچین آمریکا بود
Tumblr media
بر اساس گزارش اشپیگل (۱۷ دسامبر ۲۰۲۱)، ویلی برانت صدراعظم پیشین آلمان، نماد سوسیال دموکراسی اروپا، به مدت چهار سال پیش از به قدرت رسیدن در سال های ۱۹۷۴-۱۹۶۹، یک خبرچین برای ادارۀ ضد اطلاعات ارتش ایالات متحده (CIC) بود. اشپیگل گزارش داده است که برانت، که از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۷ به عنوان رهبر حزب سوسیال دموکرات خدمت می‌کرد، از سال ۱۹۴۸ تا ۱۷ مارس ۱۹۵۲ اطلاعاتی را در اختیار ادارۀ ضد اطلاعات ارتش ایالات متحده قرار می‌داد. این مجله نوشت که برانت در مورد فعالیت‌های شاخه جوانان جمهوری دموکراتیک آلمان (FDJ) و «حزب اتحاد سوسیالیستی» (SED) به ادارۀ ضد اطلاعات ارتش ایالات متحده اطلاعات می‌رساند. اشپیکل می‌گوید برانت هم‌چنین اطلاعاتی درباره کارخانه‌های کشتی‌سازی، کارخانه‌ها، سیستم راه آهن و شبکه تلفن ارتش شوروی ارائه می‌داد. به گفته منابع، برانت بیش از ۲۰۰۰ بار در چهار سال با افسران رابط ادارۀ ضد اطلاعات ارتش ایالات متحده ملاقات کرد و آن‌ها او را بمثابه یک افراد قابل اعتماد طبقه‌بندی کردند. گزارش اشپیگل می‌گوید برانت به مدت چهار سال خبرچین بود و در گزارش‌ها از او با رمز «O-35-VIII» نام برده می‌شد. برانت در سال۱۹۷۱ برنده جایزه صلح نوبل شد و در ۸ اکتبر ۱۹۹۲ در انکل در نزدیکی بن درگذشت.
0 notes
Text
با فاصله دور از آمریکا، چین دومین صادرکننده اسلحه در سال۲۰۲۰
Tumblr media
طبق آخرین داده‌های منتشر شده بوسیله «مؤسسه بین‌المللی پژوهش‌های صلح استکهلم» در ۶ دسامبر، در سال ۲۰۲۰، زمانی که اقتصاد جهانی به دلیل همه‌گیری کووید-۱۹ بیش از ۳٫۱درصد کاهش یافت تجارت جهانی تسلیحات ۱٫۳درصد افزایش یافت. رشد تجارت اسلحه، هم در داخل و هم در سطح جهان، نشان می‌دهد که چگونه دولت‌ها در سراسر جهان تصمیم گرفتند با وجود مشکلات اقتصادی ناشی از همه‌گیری، هزینه‌های خود را برای تسلیحات حفظ کنند یا افزایش دهند.
0 notes
Text
انکار واکسن روسی به دلایل سیاسی، و نه علمی
Tumblr media
توسعه «اسپوتنیک وی»، نتیجه یک زنجیره تاریخی کامل از توسعه علمی در روسیه است: به عنوان مثال، در سال ۱۹۱۹، در نتیجه تلاش‌های نیکولای گامالیا، که مرکز علمی تولید‌کننده واکسن ویروس کرونا به نام اوست، روسیه شوروی اولین کشور جهان شد که توانست آبله را ریشه‌کن کند. با این حال، این پیشرفت توسط راویان غربی، که سال‌ها دستاوردهای روسیه را انکار می‌کردند و اکنون از اعلام تولید «اسپوتنیک وی» متعجب هستند، مسکوت ماند.
0 notes
Text
نقش واکسن، رمزینه‌ واکنش سریع (QR Code)، قرنطینه در برگزاری المپیک زمستانی ۲۰۲۲ پکن
Tumblr media
نسخه دوم آیین‌نامه بازی‌های ۲۰۲۲ پکن، که شامل اقدامات به‌روز شده برای مقابله با کووید-۱۹براساس اصولی است که در نخستین آیین‌نامه برای بازی‌های المپیک و پارالمپیک پکن تهیه شده است، روز دوشنبه منتشر شد. آیین‌نامه مشترکاً بوسیله «کمیته بین‌المللی المپیک»، «کمیته بین‌المللی پارالمپیک» و «کمیته سازماندهی پکن ۲۰۲۲» منتشر شد. اطلاعات به‌روز شده عمدتاً مایه‌کوبی، ملزمات ورود به گمرگ و نظارت بر سلامت و انزوا در زمان بازی‌ها را، که به ورزشکاران، مقامات تیم و سایر شرکت‌کنندگان کمک می‌کند تا برنامه‌های خود را برای سفر به چین، ورود و خروج از چین نهایی کنند، در برمی‌گیرد.
0 notes
Text
رمزینه واکنش سریع (QR-Code) چیست؟
Tumblr media
QR-Code یک رمزینه (بارکُد) رمز دار دو بعدی با ساختار ماتریسی می باشد که به منظور رمز گشایی محتویات آن با سرعت زیاد طراحی شده است. این رمزینه دربردارنده‌ی چیدمانی از چهارگوش‌ها‌ی (نقطه‌های) سیاه بر روی زمینه‌ سپید است. این نقطه‌ها بر اساس الگوی استاندارد (ISO/IEC 18004:2006) ایجاد می شوند و می‌تواند حاوی: نوشته، نشانی وب، شماره تلفن، یا داده‌ی دیگری باشد .QR-code درسال ۱۹۹۴ بوسیله شرکت Denso Wave که از شرکت های زیر مجموعه تویوتای ژاپن است، ابداع و به منظور ردیابی قطعات در صنایع تولید خودرو مورد استفاده واقع شد، این رمزینه‌ها در ژاپن بسیار فراگیر بوده و بیشترین کاربرد را میان بارکد‌های دوبُعدی دارد.
0 notes