حالا که بحث #من_هم تو دنیا داغه وقتشه سوالاتی از خانمها که فکر میکنن خودشون دارن برای پوشش و اندام و آرایش خودشون تصمیم میگیرن و اصلن جذابیت و دلبری و … مهم نیست، پرسیده بشه!
چرا لباسهای رسمی و شیک مردانه اکثربدنشون رو میپوشونه ولی لباسهای خانمها برعکسه!
چرا سعی در نشون دادن زیباییها و جذابیتهای بدن زن میشه؟ چه کسی از این لذت میبره؟
مد رو چه کسانی تعیین میکنند؟ لباسها رو چه کسانی طراحی میکنند؟ چرا کفشهای زیبا و جذاب زنانه پاشنههای بلند دارند؟ چرا سینه و باسن برجسته تبلیغ میشه؟ چرا زنان تمایل به انواع جراحی زیبایی دارند؟ چرا در جهت کاهش دور شکم و افزایش حجم باسن و سینه در باشگاهها کلی عرق ریخته میشه؟ رنگ مد سال لاک و رژ لب و آرایش رو چه کسانی تعیین میکنند؟ چرا سعی در نمایش هرچه بیشتر بدن واندامهای جنسی زن میشه؟ آیا واقعن خود زنها برای خودشان و ظاهرشان تصمیم میگیرند؟ و کلی چرای دیگه!
بازیچه نباشیم!
0 notes
پورن استارهاي وطني!
خاورميانه مکانی که همیشه ی تاریخ نه شرق بوده و نه غرب و در "میانه" قرار دارد اما هرگز "میانه روی" را یاد نگرفته است. بسیاری از خواسته ها و نیازهای طبیعی مثل نیاز جنسی سرکوب گشته است. علت جستجوی بیش تر واژه ی سکس در خاورمیانه نسبت به اروپا همین است. جوانان خاورمیانه ای تا سنین بزرگسالی هم چنان با صنعت پورن نیاز خود را رفع می کنند حال که این صنعت هیچ شباهتی به واقعیت ندارد. و منظور از جوانان صرفا پسران نیست. دختران نیز مانند پسران به تماشای پورن می نشینند و فکر می کنند "خب پس رابطه ی جنسی یک رابطه ی ایده آل این است. مردی که می تواند در سکس خشونت به خرج دهد و لابد حق هم دارد. و زنی با موهای طلایی، پر کلاغی رنگ شده یا سرخ... با اندام های مصنوعی و سایزهای اغراق آمیزی که در ویدیو می بینیم." و بعد همه به طرز عجیبی تلاش می کنند خود را به شکل این شخصیت ها _بازیگران پورن درآورند. به راستی که پس از سفرهای بسیار، هیچ کجای دنیا ندیده ام مردمی تا آن حد علاقه داشته باشند خود را شبیه به پورن استارها درآورند. اروپاییان در نهایت با ورزش خود را از شر چربی های اضافه خلاص می کنند و عضلات شش تکه می سازند. اما میانشان خبری از عضلات حجیم و آن چنانی نیست. خبری از سینه های پروتزی نیست (بر خلاف استخرهای شمال تهران که همه مشتریان از دم سینه های عملی سایز ۹۰ دارند.) در هیچ کجای دنیا میان مردم عادی،خبری از باسن های غیرطبیعی نیست که ناشی از هفت ساعت اسکات زدن در خانه و باشگاه باشد. مردم جهان اول می دانند که برخی ویژگی های ظاهری، مربوط به مشاغل صنعت پورن هست نه مردم عادی که از راه شرافتمندانه پول به دست می آورند! و نیز برخی هنرمندانی که می دانند کیفیت آواز_بازیگری و غیره شان در حدی نیست که برای خود طرفدار جمع کنند. آن ها نیز روی می آورند به ساختن اندام هایی شبیه به پورن استارها تا به هوای سینه و باسن و تتوهای روی سیکس پک برای خود طرفدار دست و پا کنند... اما در خاورمیانه، در ایران خودمان چه خبر است؟ اینجا *همه می خواهند پورن استار باشند. حتی اگر نتوانند آرزویش را دارند. در جشن های تولد می بینی زمان عکس گرفتن، به جای لبخند زدن از روبه رو، باسن شان را رو به دوربین می گیرند. برای درد چشم به مطب چشم پزشکی مراجعه می کنم و می بینم حداقل بیست نفر کیپ تا کیپ نشسته اند برای تزریق ژل لب و بوتاکس صورت. در باشگاه همیشه افراد باسن گنده ای پیدا می شوند که با احساس نارسیسم خالص رو به آینه اسکات می زنند. در آرایشگاه همین افراد را می بینی که مشغول اکستنشن مو هستند... به کجا می رویم؟ چرا یک نفر نیست که چشمانشان را باز کند؟ بگوید عزیزان شما هرچه باشید پورن استار نیستید! این چه شمایلی ست و چه تلاشی ست برای تبدیل شدن به کالا و برده ی جنسی؟! آسیب های صنعت پورن را جدی بگیریم. این ها معیارهای ما را عوض می کنند. اعتماد به نفس انسان های ارزشمند را زایل می کنند. و بر بخش مهمی از زندگی_زندگی جنسی ما تاثیرات سوء می گذارند. واقعا مشخص نیست چند میلیون تومان روزانه صرف تبدیل شدن دختران به کپی بازیگران پورن می شود. و مشخص نیست که چند درصد از آقایان از زندگی جنسی خود ناراضی هستند (احتمالا به این دلیل که سینه و باسن همسرشان مانند پورن استارها اندازه ی توپ بسکتبال نیست و این ناامیدشان کرده است). اما چیزی که مشخص است و هر ساله آمارش داده می شود، نرخ روبه افزایش طلاق است و یکی از مهم ترین دلایلش نارضایتی جنسی. متاسفانه جوانان ما برای یادگیری زندگی جنسی، هیچ چیز جز الگوهای غیرواقعی صنعت پورن نداشته اند. آن لطیفه به راستی حقیقت دارد که پسران ایرانی از همسر آینده ی خود دستپخت مادربزرگ، اخلاق فاطمه زهرا و اندام الکسیس را می خواهند. در صورتی که در جایی مثلا مادرید، همه می دانند اگر برای یک شب دلشان اندام الکسیسی می خواهد باید بروند به فلان خیابان توریستی که تن فروشان با اونیفرم سفید یک وجبی ردیف کنار دیوار ایستاده اند. یا خیابان ردلایت آمستردام که زنان برهنه پشت ویترین آماده ی انتخاب شدن اند... حال که برای دیدن زنان و مردان شبهه پورن استار در تهران، لازم نیست به مکان مشخصی برویم چون در هر کوچه و خیابان و باشگاهی حداقل چند نفر با اندام هایی شبیه به انیمه های ژاپنی بزرگسالان دیده می شود!چنین تناقضاتی را تنها در ایران، و سریال های کلمبیایی (یک کشور جهان سوم دیگر) خواهید یافت... نه در جهان اول. من نگران مردمم هستم. جوان هایی که جز صنعت پورن هیچ ندیده اند و می دانم در زندگی شخصی جنسی شان هرگز راضی نخواهند شد و سرخوردگی جنسی را تجربه خواهند کرد. برگرفته از کانال دکتراذرتاش
0 notes
تحمیق تودهها
🔸پیهرو مانزنی نقاش و مجسمه ساز ایتالیایی در نقد هنر مدرن دست به اعمال عجیی زد. مانزونی در برههای، بادکنکهایی را تحت عنوان «بازدم هنرمند» به بازار هنر عرضه کرد. اینها یک سری بادکنکهای سفید یا آبی بودند که باد شده و به پایههای چوبی متصل بودند که بر روی آن پایهها نوشته شدهبود: «پیهرو مانزونی - بازدم هنرمند».اثری که با استقبال زیادی رو به رو می شود. 🔸پیهرو مانزونی در اقدام بعدی مدفوع خود را در ۹۰ قوطی کنسرو جای داد و بر آنها اتیکتی با عنوان «گُه هنرمند» به انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی چسبانده و بر روی سطح بالایی هر قوطی شمارههایی را از یک تا ۹۰ درج و همهٔ آنها را به امضای خویش رسانید. وزن هر یک از این قوطیها که شمایل کنسرو را داراست سی گرم بود. مانزونی شروع به فروش این مجموعهٔ هنری خویش کرد و هر قوطی را به قیمت طلای هم وزن آن به بازار هنر عرضه کرد. خرید قوطی های مدفوع هنرمند هم قیمت با هم وزن آن قوطی از طلا شد و حتی گالری مشهور تیت لندن به قیمت 22300 پوند و سپس در سال 2007 در حراج ساوسبی به قیمت 124000 یورو آنها را معامله کردند. مانزونی می خواست نشان دهد در عصر تولید انبوه اثر هنری مدرن نفس تولید اثر مهم نیست بلکه خود هنرمند است که هر چه بخواهد تولید کند به عنوان نشانه ای ارزشمند مورد استقبال قرار بگیرد. امروزه این نگاه نه تنها به هنرمندان بلکه به تمام چهره های معروف بین المللی اععم از سیاست مدار،ورزشکار ،بازیگر سینما و خواننده پاپ و....اشاعه پیدا کرده است. 🔸در آمریکا عده ای برای اینکه یک وعده شام در کنار هیلاری کیلینتون یا ترامپ یا فلان ستاره هالیود بخورند حاضر به پرداخت دهها و صدها هزار دلار هستند، یا پیراهن عرق کرده فلان فوتبالیست چندین هزار دلار به فروش می رود، شلوار پاره و افتاد جاستین بیبر و مدل عجیب ریش و تتوهای فلان خواننده رپ در سراسر دنیا به عنوان مد مورد استفاده قرار می گیرد. برهنه شدن و فحاشی در آثار فلان خواننده به عنوان یک حرکت آوانگاراد مورد تحسین قرار گرفته و مدام در دنیا تقلید می شود. این همان مدفوع کنسرو شده مانزونی است که روز به روز در حال فراگیر شدن است. ✍️ فرهاد قنبری
0 notes
وقتی به روابطت نگاه معاملهگرانه داری و حساب میکنی این آدم برات منفعت داره، با پولش،مدرکش، پست و مقامش و ... پس به نفعته که دوستش داشته باشی! برای من دم از عشق و وفاداری نزن!
0 notes
اگر فکر میکنی همه آدمهای بافرهنگ، باسواد، روشنفکر، اطوکشیده، شیک و خلاصه آدمحسابی تو اروپا جمع شدن و تو خاورمیانه همه عقبمونده و بیفرهنگ و بیفکر و بیسواد و متحجرن؛ سخت در اشتباهی و باید یه مدت تشریف بیاری اروپا زندگی کنی و خودت از نزدیک مردم رو ببینی!
0 notes
در روزهای آخر اسفند،
در نیمروز روشن،
وقتی بنفشهها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند...
ای کاش آدمی،
وطناش را همچون بنفشهها
میشد با خود ببرد هر کجا که خواست!
0 notes
از اونجایی که اصولن ملت ایران حافظه تاریخی ندارند! جناب رفسنجانی آخر عمری بعد از انجام فرایض الهی!!! در حکوت و کشور ایران بدفرم به دنبال خرید آبرو راه افتاده بلکم بشه یه چیزی شبیه منتظری تو چشم این ملت سادهی لوح!
0 notes
نفت بیسابقه ارزونه،تحریمهای ایران برداشته شدن و پولهای بلوکه شدش داره به شدت خرج میشه،تولید نفتش هم زیاد میشه،شرکتهای غربی هم تو صف قراردادهای کلان و سودآور ایران، خاورمیانه ناآرومه و بازار خریدوفروش اسلحه و مهمات داغه، تروریستا جولان میدن و همسایهها به جون هم افتادن، خرابکاریهایی تو اروپا انجام شده و جو خارجیستیزی و اخراج مهاجران بعد از مدتی خوشآمدگویی! و...
همه راضی، جعفرآقا ناراضی!
پیدا کنید پرتقالفروش را!
0 notes
It was a blue frozen rose, not anymore! still blue but not frozen! it's melted!
0 notes
نیمهشبی تابستانیست و بارانی که سکوت شب را میشکند...
0 notes
...خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
1 note
·
View note
هنرمندان دیوانه اند! دانشمندان بی خدا! هنرپیشه ها فاحشه و فاسد! عوام مردم هم که نفهم! مهندسان که دنیا را چسبیده اند! تجار هم که سارق ! می ماند شما!!!
0 notes
Some dance to remember, some dance to forget ...
0 notes
توي پاييزه مجاور، وسطاي ماه آذر / شد قرارمون که با هم، بزنيم به سيم آخر.
0 notes
. . . آنسان ستودمت که بدانند مردمان؛ محبوب من به سان خدایان ستودنی ست
0 notes
اگر دستم رسد بر چرخ گردون، از او پرسم که این چین است و آن چون یکی را میدهی صد ناز و نعمت، یکی را نان جو آلوده در خون
0 notes
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
بیا تا قدر یک دیگر بدانیم ؛ که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم
چو مومن آینه مومن یقین شد ؛ چرا با آینه ما روگرانیم
کریمان جان فدای دوست کردند ؛ سگی بگذار ما هم مردمانیم
فسون قل اعوذ و قل هو الله ؛ چرا در عشق همدیگر نخوانیم
غرضها تیره دارد دوستی را ؛ غرضها را چرا از دل نرانیم
گهی خوشدل شوی از من که میرم ؛ چرا مرده پرست و خصم جانیم
چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد ؛ همه عمر از غمت در امتحانیم
کنون پندار مردم آشتی کن ؛ که در تسلیم ما چون مردگانیم
چو بر گورم بخواهی بوسه دادن ؛ رخم را بوسه ده کاکنون همانیم
خمش کن مرده وار ای دل ازیرا ؛ به هستی متهم ما زین زبانیم
2 notes
·
View notes