#دیو

[notdoni]

نت موسیقی فیلم Breaking bad برکینگ بد برای پیانو

نت موسیقی فیلم Breaking bad برکینگ بد برای پیانو

نت دونی , نت ویولن , نت ساده ویولن , نت ویولن دیو پورتر , notdoni , نت های ویولن دیو پورتر , نت های ویولن , ویولن , دیو پورتر , نت دیو پورتر , نت های دیو پورتر , نت های محمد مهدی حیدری , نت های ساده ویولن , نت ویولن ساده

پیش نمایش نت موسیقی فیلم Breaking bad برکینگ بد برای پیانو

نت موسیقی فیلم Breaking bad برکینگ بد برای پیانو

دانلود نت موسیقی فیلم Breaking bad برکینگ بد برای پیانو

خرید نت موسیقی فیلم Breaking bad برکینگ بد برای پیانو

جهت خرید نت موسیقی فیلم Breaking bad برکینگ بد برای پیانو روی لینک زیر کلیک کنید

نت موسیقی فیلم Breaking bad برکینگ بد برای پیانو

دانلود نت موسیقی فیلم برکینگ بد Breaking Bad برای پیانو

کلمات کلیدی : نت دونی , نت ویولن , نت ساده ویولن , نت ویولن دیو پورتر , notdoni , نت های ویولن دیو پورتر , نت های ویولن , ویولن , دیو پورتر , نت دیو پورتر , نت های دیو پورتر , نت های محمد مهدی حیدری , نت های ساده ویولن , نت ویولن ساده

#نت دونی #نت ویولن #نت ساده ویولن #نت ویولن دیو پورتر #notdoni #نت های ویولن دیو پورتر #نت های ویولن #ویولن #دیو پورتر #نت دیو پورتر #نت های دیو پورتر #نت های محمد مهدی حیدری #نت های ساده ویولن #نت ویولن ساده

[idararohaniamliyat]

Rohani Amliyat course

Taskheer arwha course

روحانی عملیات کورس

تسخیر ارواح کورس

Idara Rohani Amliyat

ادارہ روحانی عملیات

#idara Rohani Amliyat #ادارہ روحانی عملیات #روحانی عملیات کورس #تسخیر ارواح کورس #روحانی عملیات #عملیات #Rohani Amliyat course #taskheer arwha course #Rohani Amliyat #Rohani Amliyat books #Amliyat books #Amliyat books pdf #پیر طریقت رہبر راہ شریعت ماہر علوم مخفی و روحانیت استاذ العاملین عامل کامل حضرت علامہ مولانا مفتی محمد توصیف رضا خان قادری چشتی برکاتی رض #دامت برکاتہم العالیہ #تسخیر جنات کورس #موکل جنات پری دیو دیوی دیوتا سفلی پری #جنات کو قابو کرنے کا عمل #موکل کو قابو کرنے کا عمل #جنات سے دوستی کرنے کا عمل #پری سے دوستی کرنے کا عمل #پری کو اپنے قابو میں کرنے کا عمل #پری کو قابو کرنے کا عمل #سفلی پری کا عمل #سفلی جنات کا عمل #Amliyat #rohani amliyat ki duniya

[irishabdullah]

When my bier moveth on the day of death

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد

Think not my heart is in this world.

گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

Do not weep for me and cry “woe, woe!”

برای من مگری و مگو دریغ دریغ

Thou wilt fall in the devil’s snare: that is woe

به دوغ دیو درافتی دریغ آن باشد

When thou seest my hearse, cry not, “gone, gone!”

جنازه‌ام چو ببینی مگو فراق فراق

Union and meeting are mine in that hour

مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد

If thou commit me to the grave, say not “Farewell, farewell”

مرا به گور سپاری مگو وداع وداع

For the grave is a curtain hiding the communion of paradise

که گور پرده جمعیت جنان باشد

After beholding descent, consider resurrection

فروشدن چو بدیدی برآمدن بنگر

Why should setting be injurious to the sun and moon?

غروب شمس و قمر را چرا زبان باشد

To thee it seems a setting, but ’tis a rising’

تو را غروب نماید ولی شروق بود

Tho’ the vault seems a prison, ’tis the release of a soul

لحد چو حبس نماید خلاص جان باشد

What seed went down into the earth but it grew?

کدام دانه فرورفت در زمین که نرست

Why this doubt of thine as regards the seed of man?

چرا به دانه انسانت این گمان باشد

What bucket was lowered but it came out brimful?

کدام دلو فرورفت و پر برون نامد

Why should the Joseph of the Spirit complain of the well?

ز چاه یوسف جان را چرا فغان باشد

Shut thy mouth on this side, and open it beyond

دهان چو بستی از این سوی آن طرف بگشا

For in placeless air will by thy triumphal song.

که های هوی تو در جو لامکان باشد

-Rumi (1207-1273), t. R. A. Nicholson, Selected Poems from the Divani Shamsi Tabriz

#rumi #sufi poetry #sufism #islam #islamic poetry #persian poetry #divani shamsi tabriz #jalal al-din muhammad rumi

[sufiblackmamba]

زندگی سے ڈرتے ہو؟

!زندگی تو تم بھی ہو زندگی تو ہم بھی ہیں!

زندگی سے ڈرتے ہو؟

آدمی سے ڈرتے ہو؟

آدمی تو تم بھی ہو آدمی تو ہم بھی ہیں

آدمی زباں بھی ہے آدمی بیاں بھی ہے

اس سے ��م نہیں ڈرتے!

حرف اور معنی کے رشتہ ہائے آہن سے آدمی ہے وابستہ

آدمی کے دامن سے زندگی ہے وابستہ

اس سے تم نہیں ڈرتے

''ان کہی'' سے ڈرتے ہو

جو ابھی نہیں آئی اس گھڑی سے ڈرتے ہو

اس گھڑی کی آمد کی آگہی سے ڈرتے ہو

پہلے بھی تو گزرے ہیں

دور نارسائی کے ''بے ریا'' خدائی کے

پھر بھی یہ سمجھتے ہو ہیچ آرزو مندی

یہ شب زباں بندی ہے رہ خداوندی

تم مگر یہ کیا جانو

لب اگر نہیں ہلتے ہاتھ جاگ اٹھتے ہیں

ہاتھ جاگ اٹھتے ہیں راہ کا نشاں بن کر

نور کی زباں بن کر

ہاتھ بول اٹھتے ہیں صبح کی اذاں بن کر

روشنی سے ڈرتے ہو

روشنی تو تم بھی ہو روشنی تو ہم بھی ہیں

روشنی سے ڈرتے ہو

شہر کی فصیلوں پر دیو کا جو سایہ تھا پاک ہو گیا آخر

رات کا لبادہ بھی چاک ہو گیا آخر

خاک ہو گیا آخر اژدہام انساں سے فرد کی نوا آئی

ذات کی صدا آئی

راہ شوق میں جیسے راہرو کا خوں لپکے

اک نیا جنوں لپکے

آدمی چھلک اٹھے

آدمی ہنسے دیکھو، شہر پھر بسے دیکھو

تم ابھی سے ڈرتے ہو؟

ہاں ابھی تو تم بھی ہو

ہاں ابھی تو ہم بھی ہیں

تم ابھی سے ڈرتے ہو

#n m rashid

[officialkabirsaheb]

غلط دھارنا

سنت رامپال جی مہاراج جی خود کو بھگوان بتاتے ہیں۔

سچائی:- حقیقت میں سنت رامپال جی مہاراج خود کو بھگوان نہیں کہتے لیکن ہم سبھی اور اُن کے شِشوں کے لیے سنت رامپال جی مہاراج جی بھگوان سے بڑھ کر ہیں کیونکہ سنت رامپال جی مہاراج نے ہی ہمیں بھگوان کی حاصلات صحیح راستہ بتایا ہے۔ ورنہ پُورن گُرو کے بغیر ہم پرماتما کی حاصلات کا سوچ بھی نہیں سکتے۔ ہم سبھی سکول کے وقت سے ہی پرماتما کی وانی پڑہتے آئے ہیں

گُرو گووِند دونوں کھڑے، کاکے لاگوں پائے۔

بلہاری گُرو آپنے، گووِند دیو ملائے۔

#ست_بھگتی_سے_فوائد

#TrueGuruSaintRampalJi

#EssenceOf_BhagwadGita

#سنت_رامپالجی_مہاراج

[ubaid214]

دندانپزشکی درسا

ایمپلنت کره ای دیو

ایمپلنت Dev یکی از ایمپلنت های ساخت کشور کره است که به دلیل کیفیت بالا توانسته طرفداران زیادی را به خود جذب کند. در این مقاله از سایت دندانپزشکی درسا، ما به بررسی کامل این ایمپلنت می پردازیم.

تاریخچه ایمپلنت های دیو

در سال 1988 دیو ایمپلنت در کره جنوبی تاسیس شد و یکی از محصولات این کشور می باشد. امروزه نمایندگان فعال دیو ایمپلنت در 60 کشور جهان حضور دارند و دارای مجوز CE و FDA می باشند و دفتر مرکزی آن در بوسان واقع شده است. .

در واقع DSI از زیرمجموعه هایی تشکیل شده است که یکی از آنها ایمپلنت برند Dev است. کره جنوبی یکی از کشورهای فعال در زمینه ساخت ایمپلنت دندان است.

طبق آخرین طراحی ها، اشکال مختلف ایمپلنت دیو، شانزده نوع از این ایمپلنت ها را در سطح استخوان و بافت تولید می کند. برند دیو از نظر سهم بازار، تولید کننده شماره یک محسوب می شود. در واقع دومین تولید کننده بزرگ و معروف ایمپلنت دندان Implant Dev است.

بیش از سی سال تجربه در بازار ایمپلنت های دندانی و استفاده از تکنولوژی خاص در طراحی این ایمپلنت ها از ویژگی های بهترین ایمپلنت دیو می باشد. این ایمپلنت در کشور سازنده و حتی در سطح جهانی شناخته شده است و دلیل این امر تکنولوژی عالی و مواد مرغوب این ایمپلنت است.

ورود ایمپلنت دیو با کیفیت بالا به بازار سوئیس در سال 2009 صورت گرفت. ویژگی های ایمپلنت دیو آن را از سایر ایمپلنت ها متمایز می کند. ایمپلنت سر توپ کمیاب توسط برند دیو تولید شده است. کاهش هزینه ساخت ایمپلنت از طریق برند دیو اتفاق افتاد.

زیرا پس از کاشت پایه ایمپلنت توپ، پزشک می تواند بلافاصله روکش غیر دائمی روی آن قرار دهد و نیازی به پیچیدن اباتمنت در یک جلسه جداگانه نیست. سیستم ایمپلنت سطح استخوان یا غوطه وری و سیستم ایمپلنت سطح بافت لثه از جمله محبوب ترین ایمپلنت های برند دیو هستند.

معرفی ایمپلنت دیو

ایمپلنت دیو به عنوان ایمپلنت کره ای به دلیل کیفیت بالا قابل مقایسه با محصولات مشابه اروپایی است. این ایمپلنت که یکی از پنج برند معتبر کره است به دلیل کیفیت خوب از قیمت مناسبی برخوردار است.

نمایندگی این برند در ایران با خدمات پس از فروش برای متقاضیان موجود می باشد. برند دیو علاوه بر تولید ایمپلنت، سایر محصولات دندانپزشکی را نیز تولید می کند. سیستم ناوی دیو توسط شرکت دیو ایمپلنت که یک برند فعال در زمینه دندانپزشکی دیجیتال است ساخته شده است.

داشتن تاییدیه FDA و CE یکی از ویژگی های ایمپلنت دیو است. از آنجایی که دسترسی به قطعات این نوع ایمپلنت به راحتی امکان پذیر است، کاشت ایمپلنت دیو به طور گسترده در کلینیک ها و مطب های دندانپزشکی ایران انجام می شود.

در جدیدترین فناوری مورد استفاده در جراحی ایمپلنت توسط Guide، شبیه سازی سه بعدی به صورت دیجیتالی در رایانه انجام می شود.

با استفاده از این سیستم به دلیل طراحی خوب، درد کمی وجود دارد و نیاز به بریدن بافت لثه حداقل است. این سیستم مدرن که بسیار دقیق و بسیار ایمن است، یک روش کامپیوتری برای جراحی ایمپلنت است. با این روش نیازی به ساخت قالب از دهان بیمار نیست و قسمت پروتز ایمپلنت به راحتی انجام می شود.

زیست سازگاری بالای فلزاتی مانند تیتانیوم دلیل استفاده از آن در ساخت ایمپلنت های دندانی است. فلز تیتانیوم که با توجه به ویژگی ذکر شده در ساخت ایمپلنت دندان بسیار مورد استفاده قرار می گیرد در درجه یک تا پنج موجود می باشد.

درجه ایمپلنت را می توان با مقدار آبی که ایمپلنت دیده است تعیین کرد. تیتان خالص که هم درجه است یک بار آب دیده است. استفاده از تیتانیوم خالص باعث استحکام بسیار زیادی ایمپلنت می شود که مقاومت بالایی نیز دارد.

تیتانیوم درجه 4 به کار رفته در ایمپلنت دیو آن را با بافت لثه بسیار سازگار کرده و اتصال به استخوان فک آسان است.

فیکسچر ایمپلنت دیو

برای ساخت ایمپلنت های مارک های مختلف از جیگ های مختلف استفاده می شود. هر کدام که بهتر با استخوان فک ترکیب شود، میزان موفقیت درمان را افزایش می دهد. سطح دستگاه ها بر میزان همجوشی استخوان با دستگاه تأثیر می گذارد.

بیشتر فناوری و خلاقیت در ساخت فیکسچرهای سطحی توسط شرکت های تولید کننده ایمپلنت انجام می شود که نقش مهمی در موفقیت ایمپلنت دارند. دستگاه ایمپلنت در دو دسته سطح استخوان و سطح بافت قرار می گیرد.

انواع ایمپلنت دیو

در مورد ایمپلنت دیو و انواع فیکسچرهای مورد استفاده برای ساخت این ایمپلنت می توان گفت که سه نوع فیکسچر یا پایه ایمپلنت توسط شرکت دیو ساخته شده است. یکی از ابزارک های جدید دیو UF است که مفهومی منحصر به فرد را به ویجت ها می آورد.

این فیکسچر در سه سیستم عرضه می شود: بسیار عریض، استاندارد و باریک که بیشتر از نوع استاندارد استفاده می کنند. اکثر تازه کارها و پزشکان عمومی می توانند از دو سیستم دیگر برای راحتی کار خود بهره مند شوند. نویسنده: دکتر مهدی فرخی استاد

[earth222arman]

توں عشق دا کلمہ پڑھ تے سہی

تینوں دنیا “کافر” لگنی اے

جھلیا عشق کمانا اوکھا

کسے نوں یار بنانا اوکھا

عیباں والا بندہ میں

اندروں باروں گندا میں

جے عشق کرنا گناہ اے لوکو

میں عشق کیتا مینوں مار دیو

پڑھی نماز تے نیاز نہ سِکھیا

تیریاں کِس کم پڑھیاں نمازاں

عِلم پڑھیا تے عمل نہ کیتا

تیریاں کِس کم کیتیاں واگاں

نہ کَہر ڈِٹَھا نہ کَہر والا ڈِٹَھا

تیریاں کس کم دِتیاں نیازاں

میرا یار گیا ہے رٌٹھ بٌلھیا

مینوں ناچ سِکھا دے اٌٹھ بٌلھیا

مینوں سٌجدّی نٕیں سِدّھ پٌٹھ بٌلیا

تاں ہی آن پٸ تیری گٌٹھ بٌلیا

وے توں کھول فقر دی مٌٹھ بٌلیا

میرا یار مَنا دے اٌٹھ بٌلیا

[bastawihashimqasmi]

[amiasfitaccw]

گوری میم صاحب ۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔

قسط نمبر 48

میں ایک ایک کو چپکے سے بڑی پیاری لگ رہی ہو ۔۔ کی نوید دینے کے بعد میں نے گاڑی کی چابی پکڑی اور باہر نکل گیا . ہاں ایک بات بتانا تو میں بھول ہی گیا اور وہ یہ کہ اس دوران میں نے جان بوجھ کر گوری میم کو بلکل لفٹ نہیں کرائی۔ ابھی میں گاڑی کو اسٹارٹ کر نے ہی لگا تھا کہ سب سے پہلے گوری پورچ میں داخل ہوئی اور گھوم کر میری طرف آگئی اور کھڑکی پر جھک کر بولی ۔ آپ ناراض ہو ؟ ... تو میں پھیکی سی ہنسی ہنس کر بولا ۔۔۔ نہیں تو ۔ اور سامنے دیکھنے لگا۔۔ تو وہ میری ٹھوڑی کو پکڑ کر اپنی طرف کرتے ہوئے بولی اگر میں نے کچھ غلط کہا تو آئی ایم سوری اس نے یہ بات کچھ اس ادا سے کہی کہ میں اس حرکت پر ہزار جان سے فدا تو پہلے ہی تھا اب دس ہزار جان سے فدا ہو گیا۔۔۔ چنانچہ میں اس سے بولا اٹس اوکے تو وہ میری طرف ہاتھ بڑھا کے بولی آر یو شور تو میں نے اس کے نرم و گداز ہاتھ کو اپنے ہاتھ میں پکڑا ۔۔۔ اور اسے دباتے ہوئے بولا۔ یس تو مچ شور اور اس کے ہاتھ کو چھوڑ دیا۔ تب گوری نے ایک عجیب حرکت کی اور خود ہی اپنے ہاتھ کو میرے ہونٹوں کی طرف لے گی ۔۔۔۔۔ میں نے ایک لحظہ کے لیئے اس کے بڑھے ہوئے ہاتھ کی طرف دیکھا اور بڑی آہستگی کے ساتھ اس کی پشت پر بوسہ دے دیا۔۔۔ ایک بوسے کے بعد . اس نے عجیب سی نظروں طرف دیکها اور پھر کار کا پچھلا دروازه کھول کر بیٹھ گئی۔ بات " جاری رکھنے کی غرض سے میں اس سے بولا ۔ یہ بتاؤ کہ باقی لیڈیز کیا کر رہیں تھیں ؟ تو وہ کہنے لگی... آئی تهنک وه کسی خاص بات کو ڈسکس کر رہیں تھیں۔ میم کی بات سن کر میں سمجھ گیا کہ وہ رشتہ پوچھنے کے بارے میں صلاح و مشورہ کر رہیں ہوں گی۔ اسی اثنا میں تنیوں خواتین پورچ کی طرف آتی دکھائی دیں گاڑی کے پاس آتے ہی آنٹی فرنٹ ڈور کھول کر اس پر ... جبکہ باقی دو خواتین پچھلی سیٹوں پر بیٹھ گئیں۔ میں گاڑی اسٹارٹ کر چلنا شروع ہو گیا۔ راستے میں۔۔۔ میں نے باجی کو مخاطب کر کے بولا آپا جی ذرا پتی دیو سے معلوم کرو کہ وہ لوگ گھر سے نکلے ہیں یا نہیں تو وہ جواب دیتے

ہوئے کہنے لگیں ۔

میرے فون سے پہلے ہی ان کا فون آ گیا تھا کہ وه سارا خاندان بمعہ انکل کے ریسٹورنٹ میں پہنچ چکے ہیں اور اس وقت وہ ہمارے لیئے چشم براہ ہیں۔۔۔۔۔ گاڑی چلاتے ہوئے بیک مرمر سے میری نظریں گوری میم کے ساتھ چار ہوئیں۔۔۔ اس کے ہونٹوں پر ایک دھیمی سی مسکراہٹ کو دیکھ کر " مکیمبو" خوش ہو گیا۔۔ کچھ دیر بعد ہم ایف 7 کے ریسٹورنٹ میں پہنچ گئے دیکھا تو ریسٹورنٹ میں بلکل بھی رش نہ تھا پوچھنے پر پتہ چلا کہ رش صرف ویک اینڈ میں ہوتا ہے ورنہ عام حالات میں اس قسم کے مہنگے ریسٹورنٹس میں کم ہی لوگ آتے ہیں۔۔۔۔۔ دوسری طرف فرزند اور اس کے گھر والے ویسے تو بڑے اخلاق سے اور محبت سے ملے۔۔۔ لیکن اس کے باوجود میں نے محسوس کیا ماحول میں ایک عجیب سا تناؤ تھا۔۔۔۔ جو کہ شاید میری موجودگی کی وجہ سے تھا۔۔۔۔ چنانچہ اس تناؤ کو محسوس کرتے ہوئے میں نے ادھر ادھر

دیکها ... تو سب خاموشی سے کھانے میں مصروف تھے۔۔۔ اس کے بعد میں نے تانیہ کی طرف نظر ڈالی تو وہ بھی سر جھکائے بہت ہی سیریس ہو کر بیٹھی تھی ... خیر جیسے تیسے کھانا ختم ہوا کھانے کے بعد میں میری نظر ثانیہ کی طرف پڑی تو وہ میری ہی طرف دیکھ رہی تھی جیسے ہی ہماری نظریں چار ہوئیں۔۔۔ تو اس نے آنکھوں ہی آنکھوں میں مجھے کچھ کہنے کی کوشش کی ۔ لیکن میں ٹینشن کی وجہ سے اس کے اشارے کو سمجھ نہ سکا۔ چنانچہ میری طرف سے کوئی رسپانس نہ پا کر ۔۔۔۔۔ اس نے ڈائیریکٹ ہی کہہ دیا۔ -- بھائی ایک منٹ !!!!! اس کے ساتھ ہی وہ اپنی کرسی سے اُٹھ کھڑی ہوئی۔۔۔ اور میں جو وہاں سے اُٹھنے کے بہانے ڈھونڈ رہا تھا ثانیہ کی بات سن کر اُٹھا اور اس کے پیچھے پیچھے چل

پڑا -- -- حیرت انگیز بات یہ ہے کہ نہ تو مجھے اور نہ ہی ثانیہ کو کسی نے روکا اور نہ ہی اتنا پوچھا کہ ہم لوگ کہاں جا رہے ہیں۔؟۔ اس کا یہی مطلب میں آیا کہ فرزند صاحب نے اس کی ڈیوٹی لگائی ہو گی کہ رشتے پوچھنے کے وقت وہ مجھے کہیں باہر لے جائے تھوڑی دور جا کر ثانیہ رک گئی اور میرا حال چال پوچھتے ہوئے بولی آئی ایم سوری بھائی کہ مجھے نا چاہتے ہوئے بھی آپ کو اٹھانا پڑا تو میں اس سے بولا ۔ اس میں سوری کی کوئی بات نہیں۔ میرے خیال میں تو مجھے یہاں آنا ہی نہیں چاہئے تھا ۔ لیکن کیا کروں کہ ندرت ممانی کے پر زور اصرار پر آ گیا ۔۔ اس پر وہ کہنے لگی۔۔۔ میرے خیال میں آپ کو ساری بات کا پتہ چل گیا ہو گا تو میں اس کی طرف دیکھتے ہوئے بولا یہ بتاؤ کہ یہ ٹھیک ہو رہا

ہے یا غلط ؟؟؟؟ تو وہ کہنے لگی اگر آپ میری ذات کی بات پوچھتے ہو تو عرض ہے کہ آپ کی نسبت مجھے ساؤتھ افریقہ والا رشتہ کچھ خاص پسند نہیں آیا لیکن مام ڈیڈ اور خاص کر فرزند بھائی کو یہ رشتہ بہت اچھا لگا ہے تو اس پر میں نے اس سے پوچھا کہ یہ بتاؤ کہ تانیہ کا اس رشتے بارے کیا خیال ہے ؟ تو وہ جهجهک کر بولی -- اگر میں سچ کہوں تو آپ ناراض تو نہیں ہو گئے؟ تو میں اس سے کہنے لگا۔ اس میں ناراض ہونے والی کون سی بات ہے تو وہ کہنے لگی وہ آپ سے شادی نہیں کرنا چاہتی تھی تو میں اس سے بولا ۔ لیکن اس نے مجھے کبھی محسوس نہیں ہونے دیا تو وہ کہنے لگی۔ وہ ایسا ہمارے دباؤ کی وجہ سے ایسا کر رہی تھی۔ اس پر میں نے کہا اگر اس کی جگہ تم ہوتی تو کیا کرتی ؟ تو وه حسب عادت جھٹ سے بولی میں تم کو کبھی ہاتھ سے نہ جانے دیتی ۔ اس پر میں نے ایک خاص نظر شہوت بھری سے اس کی طرف دیکھا اور بولا... جس طرح ابهى

میں تم کو ہاتھ سے جانے نہیں دے رہا میری بات کا مطلب سمجھ کر وہ ایک دم پریشان ہو کر بولی۔ --- تمہارا مطلب ہے ابھی؟ تو میں نے ہاں میں سر ہلا دیا۔ تو وہ تیزی سے بولی سوری یار میں تمہارے ساتھ کہیں نہیں جانے والی تو میں اس سے بولا محترمہ آپ کو لے جانے کی بات . کون کر رہا ہے؟ ؟ تو وه چونک کر پھر؟ تو میں اس سے کہنے لگا۔۔۔ میں تمہیں یہیں فک کرنا چاہتا ہوں میری بات سن کر اس کا چہرہ لال ہو گیا۔۔۔ اور وہ ہاتھ نچا کر بولی اے مسٹر یہ یورپ نہیں پاکستان ہے چوری چھپے جو مرضی کر لو بولی تو لیکن سر عام ایسا کرنے کی ہر گز اجازت نہیں ۔۔۔۔۔۔ اس پر بولا میں تمہیں کونسا سرعام چودنے لگا ہوں بلکہ میں تمہیں واش روم میں لے جا کر چودوں گا تو وہ تھوڑے جوش میں آ کر بولی پاگل ہو گئے ہو کیا؟ واش روم میں کسی بھی وقت کوئی بھی آ سکتا ہے تو میں اس سے بولا دیکھ لو سارا ریسٹورنٹ خالی ہے تو وہ میری نقل اتارتے ہوئے بولی سارا ریسٹورنٹ خالی ہے۔ پھر ناک چڑھا کر کہنے لگی خاک خالی ہے۔ میرے سارے گھر والے یہاں موجود ہیں۔ اور خاص ممانی ندرت ! اگر انہوں نے مجھے اوپر سے پکڑ لیا تو؟ پھر بات کو جاری رکھتے ہوئے بولی۔۔۔۔ تمہیں شاید معلوم نہیں کہ ممانی اور اس کے گھر والے کس قدر مذہبی لوگ واقع ہوئے ہیں -- ممانی کے بارے میں یہ سن کر وہ کثر مذہبی قسم کی عورت ہے۔۔۔ ہم ہنس دیئے ۔ ہم چپ رہے اور اس کا پردہ رکھتے ہوئے منہ سے کچھ نہ بولے ۔ تب اچانک میرے ذہن میں ایک خیال آیا اور میں نے ایک ویٹر کو جو کہ اتفاق سے ہمیں سرو کر رہا اسے پاس بلایا ۔ اور ایک طرف لے کر اس کی جیب میں دوتین

کڑ کڑاتے نوٹ " ڈالے ۔۔ تو وہ حیران ہو کر بولا.. حكم صاحب..... تو میں اس سے بولا ۔۔۔ یہ بتاؤ کہ میں اس لڑکی کے ساتھ گڈ ٹائم کہاں گزار سکتا ہوں؟ تو وہ دانت نکالتے ہوئے بولا۔ سیکنڈ فلور پر چلے جائیں تو میں اس سے بولا وہاں کیا ہے؟ تو وہ آہستہ سے بولا وہاں بڑے شاندار واشروم بنے ہیں۔ پھر ایک طرف اشاره کرتے ہوئے بولا آپ چیک تو کرو اور آگے چل دیا۔ اب میں نے ثانیہ کو اپنے پاس بلایا۔ اور اسے سیکنڈ فلور والے واش روم کے بارے میں بریف کیا سن کر اس کی آنکھوں میں ایک چمک سی آگئی ۔ لیکن اگلے ہی لمحے اس کی آنکھوں میں چھائی چمک مانند پڑ گئی اور وہ فکر مندی سے بولی۔۔۔۔۔ جو بھی کرنا ہے پلیززززززززززززز جلدی کرنا

ریسٹورنٹ کا دوسرا فلور ایک دم خالی تھا اس کے ڈائینگ حال سے تھوڑے فاصلے پر واش روم بنے تھے اس وقت چونکہ رش بلکل بھی نہیں تھا اس لیئے یہ فلور بھائیں بھائیں کر رہا تھا چنانچہ ہم لوگ پوری احتیاط سے " لیڈیز" کی تختی والے آخری واش روم میں گھس گئے ۔۔ اندر پہنچ کر وہ میرے ساتھ چمٹ گئی اور میرے گالوں پہ بوسہ دیتے ہوئے بولی میرے ساتھ رابطہ رکھنا۔ تو میں نے اس کے نازک ہونٹوں کو اپنے ہونٹوں میں لے کر تھوڑا سا چوسا۔۔۔۔۔۔ اور پھر اس سے بولا ۔ نہیں ٹوٹے گا میری جان۔ پھر میں اس کے شہوت سے لال ہوتے گالوں کو چوم کر بولا۔ یہ بتا اب تیری پھدی کیسی ہے؟ تو وہ کہنے لگی پھدی کا تو پہلے بھی اتنا پرابلم نہیں تھا۔۔۔۔۔ البتہ گانڈ میں اب بھی تھوڑا تھوڑا درد ہوتا ہے۔ پھر بڑے شوخ لہجے میں بولی۔ لیکن پھدی اوکے ہے اس کے ساتھ ہی اس نے اپنی شرٹ کو اوپر کیا اور کالے رنگ کی برا میں سے ۔۔۔۔ اپنی چھوٹی چھوٹی چھاتیاں کو باہر نکالتے ہوئے بولی۔۔ میری چھاتیاں چوسوسو میں نے اس کے نپلز کو منہ میں لے کر باری باری چوسنا شروع کر دیا۔ بات ثانیہ نے فوراً ہی سسکیاں لینی

شروع کر دیں . جس سے واش روم کی فضا گرم ہونا شروع ہو گئی۔ ادھر جیسے ہی میں نے اس کی دوسری چھاتی کو چوسو...... کچھ ہی دیر بعد اس نے اپنی چھاتی کو میرے منہ سے چھڑایا اور بولی ٹائم کم ہے۔۔۔ تفصیل سے بعد میں چودنا۔۔۔ اور اسکے ساتھ ہی اس نے اپنی ٹائیٹس کو ٹخنوں تک اتار دیا۔۔۔ اور کہنے لگی۔ ۔ اب جلدی سے میری چوت پر بھی منہ مار۔۔۔۔ چنانچہ میں واش روم کی ٹائلز پر اکڑوں بیٹھا۔۔۔۔۔ اور اس کی تنگ چوت پر زبان رکھ دی واه.. اس کی پھدی نہایت گرم تھی۔۔۔۔۔ اور میں اسے چاٹنا شروع ہو گیا۔..... لٹل گرل کی پھدی سے بہت پانی نکل رہا تھا۔ یہ دیکھ کر میں اس سے بولا۔ تم تو ایک دم ریڈی لگتی ہو تو وہ مست ہو کر بولی -- کیا کروں دوست ۔۔۔ تمہارے لن کا ذہن میں آتے

ہی۔۔۔۔ میری پھدی سے پانی رسنا شروع ہو جاتا ہے۔۔۔ پھر تھوڑی سی پھدی چوسنے کے بعد وہ کہنے لگی اب میری باری۔ اتنا کہتے ہی میری جگہ . وہ واش روم کے ٹائلز پر اکڑوں بیٹھ گئی اور میری پینٹ کی زپ کھولتے ہوئے بڑی مستی سے بولی سوری یار جلدی کی وجہ سے ۔۔۔۔ میں تیرے اس شاندر لن کو تھوڑا سا ہی چوسوں گی۔ --- اتنا کہتے ہی اس نے منہ کھولا۔۔۔ اور لن کو منہ میں لے کر چوسنا شروع کر دیا۔ کچھ دیر لن چوسنے کے بعد وہ اٹھ کھڑی ہوئی اور واش بیسن پر دونوں ہاتھ رکھ کر اپنی ٹانگوں کو کھول کر بولی۔۔۔ مجھے چودو۔۔۔۔ اب میں ثانیہ کے پیچھے آ کھڑا ہوا ٹوپے کو تھوک لگا کر اس گیلا کیا۔ اور اس کی نوک ثانیہ کی تنگ پھدی پر رکھ کر بولا۔ میں ڈالنے لگا ہوں تو وہ مست لہجے میں بولی۔۔۔ آرام آرام سے ڈالنا ۔ لیکن جونہی لن اس کے اندر گیا تو وہ منہ پیچھے کرتے ہوئے سرگوشی میں بولی۔۔۔ لن پھدی میں چلا گیا ہے اب سپیڈی گھسے مار۔۔۔ اور میں نے ایسا ہی کیا۔۔۔۔۔۔ وہ سسکیاں لیتے ہوئے پھدی مرواتی رہی ۔ اور تیز تیز

گھسے مارنے کا کہتی رہی اور پھر اسی تیزا تیزی میں۔۔۔۔۔۔ میں اس کی کنواری چوت میں چھوٹنا چلا گیا چھوٹتا چلا گیا.....واپسی پر گاڑی میں کچھ دیر خاموشی رہی پھر اس خاموشی کو میں نے ہی توڑا۔۔۔۔۔ اور آنٹی سے بولا ۔۔ آنٹی جی رشتے کا کیا بنا ؟ تو وہ خوشی سے بولیں شکر ہے بیٹا کہ سانپ بھی مر گیا اور لاٹھی بھی نہیں ٹوٹی۔ آنٹی کی بات ختم ہوتے ہی مامی کہنے لگیں۔۔۔ مزے کی بات یہ ہے انہوں نے رسماً بھی سوچنے کا وقت نہیں لیا بلکہ ترنت ہی ہاں کر دی ... اور خود ہی اگلے ماہ منگنی کی تقریب کا بھی اعلان کر دیا ہے پھر فکر مندی سے بولی اس لیئے بهابهی اجازت ہو تو کہ میں لاہور چلی جاؤں اور میرے خیال میں لڑکے

والوں سے صلاح و مشورے کے بعد کیوں نہ منگی کی بجائے نکاح ہی کر دیا جائے ۔۔۔۔

اس پر آنٹی کہنے لگیں کہتی تو تو ٹھیک ہی ہو۔۔۔ لیکن اس کے لیئے لاہور جانے کی کیا ضرورت ہے یہی بات تم یہاں سے فون پر بھی کر سکتی ہو اس پر مامی اپنے کانوں کو ہاتھ لگاتے ہوئے بولی - نا بابا نا۔ اگر میں نے یہیں سے بیٹھے بیٹھے ایسا کر لیا تو آپ کو اپنے بھائی کا اچھی طرح سے پتہ ہے ان کی اجازت و مشورے کے بغیر کوئی کام کیا تو وہ میرا سر قلم کر دیں گے اس پر آنٹی ہنس کر بولیں نہ کرو یار اب میرا بھائی اتنا بھی خونخوار نہیں ہے۔ اس کے بعد خواتین میں بحث و مباحث کے بعد یہ طے پایا کہ اگلی صبع مامی لاہور چلی جائیں گی اور اپنے خاوند سے صلاح و مشورے کے بعد منگی یا نکاح کا اعلان کریں گی دوسری طرف میں خواتین کی آپسی ڈسکشن کے دوران بیک مرر سے گوری کی

طرف دیکھا تو وه بهی چپکے چپکے میری طرف ہی دیکھ رہی تھی جب ہماری آنکھیں چار ہوئیں تو وہ نچلے ہونٹ کو دانتوں میں داب کے دھیمے سے مسکرا دی۔۔۔۔۔

حسب الحکم مامی .... اگلے دن صبع صبع میں آنٹی کے گھر پہنچ گیا جہاں سے میں نے مامی کو لے کر ڈائیو کے اڈے پر پہچانا تھا وہاں پہنچ کر معلوم ہوا کہ مامی اپنے کمرے میں تیار ہو رہی تھیں وقت کم تھا اس لیئے میں ان میں آنٹی سے ہیلو ہائے کر کے سیدھا آنٹی کے کمرے میں چلا گیا دیکھا تو وہ تیار ہو کر کمرے سے باہر نکل رہی تھیں مجھے دیکھتے ہی رک گئیں میں ان سے بولا۔۔۔ ان کپڑوں میں آپ بہت پیاری لگ رہی ہو۔ میری بات سن کر وہ آگے بڑھیں۔ اور مجھے گلے سے لگتے ہوئے بولیں تھینک یو دوست! تم نے مجھے بہت اچھے سے چودا ۔ تو میں ان سے بولا ۔ آپ کا بھی شکریہ جی۔۔۔ کہ آپ نے بڑے مزے سے پھدی مروائی۔ تو وہ کہنے لگی اگلے ماہ آؤں گی تو ایک دفعہ پھر وہیں جا کر چدائی کریں گے کہ جہاں تم نے مجھے چودا تھا۔ مختصر سی کسنگ کے بعد ۔۔۔ میں نے مامی کا بیگ پکڑا اور ہم کمرے سے باہر آ گئے۔۔ مامی کو ڈائیو پر سوار کرنے کے بعد ۔ آنٹی کہنے لگی ناشتے کئے بغیر نہیں جانا سو میں نے گیراج میں گاڑی کھڑی کر کے۔۔ ابھی میں ڈرائینگ روم میں بیٹھا ہی تھا کہ گوری میم بھی کمرے میں داخل ہو گئی۔۔۔۔ اس نے لباس ہی ایسا پہنا تھا کہ اسے دیکھ کر میں مچل گیا۔۔۔ اس نے ڈھیلی ڈھالی سفید شرٹ پہنی ہوئی تھی قمیض کے

نیچے اس نے کالے رنگ کا ڈھیلا ڈھالا سا ٹراؤزر پہنا ہوا تھا۔ شرٹ کے اوپر اس نے ایک پتلی سی چادر لی ہوئی تھی کمرے میں داخل ہو کر اس نے وہی سیکسی مسکراہٹ میری طرف اچھالی کہ جسے دیکھ کر راہی راستہ بھول جاتے ہیں ۔۔۔ جبکہ میں غریب تو ایک شهرکی سا بنده تها ..... اور کہنے لگی آنٹی (مامی) کو چھوڑ آئے؟

میں اس کو جواب دینے ہی والا تھا کہ کمرے میں آنٹی داخل ہوئیں اور مجھ سے کہنے لگیں۔ ناشتہ یہیں کرو گے یا ڈائینگ ٹیبل پر لگا دوں ۔ اس پر میں کاہلی سے بولا کہ یہیں لے آئیں تو وہ گوری سے مخاطب ہو کر بولیں ماریہ بیٹی میرے ساتھ آؤ ... کچھ دیر بعد گوری ہاتھ میں ٹرے پکڑے کمرے میں داخل ہوئی اچھی بات یہ ہے کہ اس دفعہ اس نے اپنا دوپٹہ - چھاتیوں کی بجائے۔۔۔ اپنے رائیٹ کندھے پر رکھا ہوا تھا ۔ اس نے کچھ زیادہ ہی جھک کر میرے سامنے پڑے میز پر ٹرے رکھی اور میری نظر پھسل کر اس کی ڈھیلی ڈھالی شرٹ کی طرف چلی گئی جس کے اوپر والے دو بٹن کھلے ہوئے تھے۔۔۔ اف ف ف ف اس کھلی شرٹ میں سے گوری کی بھاری چھاتیاں صاف دکھائی دے رہی تھیں۔ گوری میم کی تنی ہوئی چھاتیاں کو اتنے قریب سے دیکھ کر میرے جیسے تجربہ کار بندے کا بھی گلا خشک ۔۔ اور ہوش اُڑ گئے ۔۔ چنانچہ ان بھاری چھاتیوں کی طرف دیکھتے ہوئے میں نے اپنے خشک ہونٹوں پر زبان پھیری تو وه شرارت سے بولی۔۔۔ کیسا لگا؟ تو میں بکلا کر بولا ۔۔۔ کک کیا کیسا لگا؟ تو وہ بڑے اطمینان سے کہنے لگی۔۔۔ بریک فاسٹ کیسا لگا؟ اگر نہیں پسند آیا۔۔۔۔ تو میں دوسرا لے آؤں ؟ اس پر میں نے اس کی آدھ کیا ... بلکہ پون ننگی چھاتیوں کی طرف بڑی ہی بھوکی نظروں سے دیکھا۔ اور نیم شہوت بھرے لہجے میں بولا۔ یہ تو کھا کر ہی پتہ چلے گے۔ میری بات سن کر اس نے ٹرے کو میز پر رکھا اور واپس چلی گئی۔ ناشتہ کر کے جب میں واپس آفس جا رہا تھا تو میرے پاس آکر بولی ڈئیر ایمبیسی والوں نے کل بلایا ہے اس لیئے آپ کل صبع 9 بجے آ جانا۔ گوری کی بات سن کر میرا دل باغ باغ ہو گیا کہ اسی بہانے گوری کے ساتھ تنہائی کے کچھ لمحات میسر آ جائیں گے۔۔

جاری ہے۔۔۔۔۔۔

#couple #bbc breeding #coukold #bbc for white #bbc bull #perfect wife #interracial breeding #vixen wife #sharing wife #share my wife

[nima-shahsavarri]

"سن تکلیف"

شعر و کلام نیما شهسواری

بیامد کودکی دختر به پیشم

بگفتا او سوالی بین کیشم

چرا ما در دل نه سال اینسان

لباسی بر تن و شادی است مهمان

به آرامی سخن از جشن تکلیف

از آن سنی که تو بالغ شوی پیش

بگفتا این به چه معنا چرا هست

بگفتم آن همه تکلیف شاه است

بگفتا این چه کس بر پیش خواند است

بگفتم آن خدا او پادشاه است

بگفتا پس چرا در این همه سال

به نه سالیِ ما او پیش داد است

دو چشمان بسته و ما ره به صحرا

میان آن حجاز دیر برپا

به خاتم آن رسول پیش حیران

به عشق کودک هفت ساله‌ای جان

زمین و آن زمان را پیش خواند است

به یزدان نامه‌ای از کیش راند است

خدایا طاقتم در این اثر نیست

مرا بر عشق باید خواندن و زیست

که در آن حجله باید او به تن داد

به جان دختر نه ساله زن داد

دو چشمان باز در پیشم یکی ماه

نگاهی بر تن و لعن چنین شاه

که دیوان اینچنین ناکرده با ماه

تو الله‌ای و بدتر دیوها راه

دوباره گفت آن دختر که پرسان

چرا نه سالگی ما بالغ و جان

بگفتم هیچ این حکمت خدا بود

به فردایی تو دانی چیست این جود

و اینسان پیش رفت و او است در پیش

به بازی می‌کند عمرش بر این بیش

و فکر این خدا دیوانه‌ام کرد

مرا کشت و زِ تن پروانه‌ام کرد

به پرواز آمدم در پیش حیران

چرا این دیو گشته شاه و یزدان

به جامه رزم آری پیش در راه

به نابودی کشم این تاج از شاه

#کتاب #طغیان

#شعر #سن_تکلیف

#شاعر #نیماشهسواری

برای دریافت آثار نیما شهسواری اعم از کتاب و شعر به وب‌سایت جهان آرمانی مراجعه کنید

https://idealistic-world.com

صفحات رسمی نیما شهسواری در شبکه‌های اجتماعی

https://zil.ink/nima_shahsavari

پادکست جهان آرمانی در فضای مجازی

https://zil.ink/Nimashahsavari

پرتال دسترسی به آثار

https://zil.ink/nima.shahsavari

صفحه رسمی اینستاگرام نیما شهسواری

@nima_shahsavarri

#هنر

#هنرمند

#شعر_آزاد

#شعر_کوتاه

#شعر_فارسی

#خدا

#الله

#آزادی

#برابری

#محمد

#کودک_همسری

#نه_به_کودک_همسری

#اسلام

#دین

#خداوند

#Youtube

[efshagarrasusblog]

‼️محمد خرم #تهران

‼️محمد خرم #تهران وي از مزدوران وزارت کثیف اطلاعات وابسته به بیت دیو جماران حسن خمینی در تهران .او با شغل پوششی دبیر آموزش و پرورش در قیام ۱۴۰۱ در شناسایی و معرفی معلمان آزادیخواه و مخالف شرکت فعال داشته است. هرگونه اطلاعات و مشخصات ازاین مزدور را در اختیار راسویاب قرار دهید . 🔸هشدار به تمامی مزدوران و سرکوبگران در نظام جمهوری اسلامی، براندازی این نظام در تمامیت آن، در چشم انداز است. صفوف خود…

View On WordPress

#شناسایی شد

[idararohaniamliyat]

👤كون كہتے ہیں کام نہیں ہوتا ان کو دعوت ہے ایک بار اپنی آخری امید سمجھ کر فوری رابطہ کریں اور کام کروائے مایوسی نہیں فوری کامیابی ہو گی🙏🏻💯

🌹پیر طریقت رہبر راه شریعت شیخ الروحانيات بابا جی سرکار استاذ العالمین ماہر علوم مخفی و روحانیت ماہر عملیات عامل با عمل عامل کامل

🌹عامل بابا توصيف على سركار🌹

حضرت علامہ مولانا مفتی محمد توصیف رضا خان قادری چشتی برکاتی رضوی حشمتی دامت برکاتہم العالیہ🌹

*[phone]*

🌹جب کہیں نہ ہو اپ کے مسائل کا حل تو بالکل بھی پریشان نہ ہو ہم سے فوری رابطہ کرے ہم کریں گے آپ کے تمام مسائل کا گھر بیٹھے فوری حل🙏🏻💯

🌹آپ کے تمام مسائل کا حل مکمل رازداری اور پوری %100000 گارنٹی سے گھر بیٹھے 3 دن میں یقینی فوری ہو گا🌹💯

🌹آپ کے تمام مسائل کا حل موکلات دیو اور جن جنات کے ذریعے ہو گا🙏🏻💯

🌹 اپ کا کوئی بھی مسئلہ ہو کیسا بھی مسئلہ ہو جیسے 👇🏻

❤️محبوب کو قدموں میں لانا ہو💯

❤️محبوب کو تابع کروانا ہو 💯

❤️محبوب کو واپس لانا ہو💯

💒 پسند کی شادی 💯

💞میاں بیوی میں محبت کروانا ہو 💯

💕بیوی یا شوہر کو واپس لانا ہو💯

💒 شادی کے لیے گھر والوں کو راضی کروانا ہو 💯

💔ناجائز تعلقات ختم کروانا ہو 💯

💔طلاق رکوانا یا کروانا ہو 💯

🌹 غرض یہ کہ اپ کا کوئی بھی مسئلہ ہو اپ کے تمام مسائل کے حل کے لیے فوری رابطہ کرے مایوسی نہیں فوری کامیابی ہوگی 🙏🏻💯

*Contact & Call & WhatsApp Number*

*[phone]*

#عامل بابا جی #عامل بابا #بابا جی

[urduchronicle]

مائیکرو سافٹ نے ایپل کو پیچھے چھوڑ دیا، مارکیٹ کیپیٹل کے اعتبار سے سب سے بڑی کمپنی بن گئی

مائیکروسافٹ،  ایپل کو پیچھے چھوڑ کر مارکیٹ کیپٹلائزیشن کے لحاظ سے دنیا کی سب سے بڑی کمپنی بن گئی ہے، جس کی اس کی تخلیقی مصنوعی ذہانت پر گہری توجہ ہے، ایک ایسا شعبہ جس نے سرمایہ کاروں کی بڑھتی ہوئی حمایت حاصل کی ہے۔ ٹیک دیو مائیکروسافٹ  جس نے نیویڈیااور ایما زون کے ساتھ مل کر مصنوعی ذہانت پر خاصا زور دیا، گزشتہ سال کے دوران مارکیٹ میں خاطر خواہ اضافے کا تجربہ کیا ہے۔ قابل ذکر بات یہ ہے کہ…

View On WordPress

#مائیکروسافٹ #ایپل

[pakistanpress]

غزہ کا مستقبل کیا ہو گا؟

تھامس فریڈ مین ایک مغربی صحافی ہیں انھوں نے اسرائیل حماس کے حوالے سے غزہ جنگ کا تجزیہ کیا ہے۔ وہ کہتے ہیں کہ مجھے شروع دن سے ہی یہ فکر لاحق تھی کہ اسرائیل نے حماس کے خاتمے کے لیے کسی منصوبہ بندی کے بغیر حملہ کیا۔ وہ کہتے ہیں کہ سعودی عرب اور متحدہ امارات میں ایک ہفتہ قیام اور عرب دنیا کے لوگوں کے خیالات اور احساسات جاننے کے بعد میری اس فکر اور تشویش میں مزید اضافہ ہو گیا ہے۔ وہ کہتے ہیں کہ اسرائیل پر امریکا اور دیگر اتحادیوں کا شدید دباؤ ہے کہ اسرائیل جلد از جلد اس جنگ کو ختم کرے۔ جب کہ اسرائیل کے مطابق حماس نے غزہ میں زیر زمین سرنگوں کا ایک وسیع نیٹ ورک بنا رکھا ہے۔ اس لیے وہ ان سرنگوں کا خاتمہ کیے بغیر اس جنگ کو ختم نہیں کر سکتا۔ فریڈ مین کہتے ہیں کہ حماس نے پہلے تو اسرائیل کے خلاف ایک ناقابل یقین حملے کا منصوبہ بنایا اور پھر اس پر پوری شدت سے حملہ کر دیا جس کا مقصد صرف یہ تھا کہ اسرائیل کو اتنا اشتعال دلایا جائے کہ وہ نتائج کی پرواہ کیے بغیر ایک جنگی مہم کا آغاز کر دے اور اسرائیل نے اس جال میں پھنس کر بالکل ایسا ہی کیا جیسا کہ حماس والوں نے منصوبہ بنا رکھا تھا اور ہم آج تک اس کے نتائج کا خمیازہ بھگت رہے ہیں۔

ہنری کسنجر جنکی حال ہی میں وفات ہوئی ہے انھوں نے بھی بالکل یہی بات کہی کہ اسرائیل نے اس معاملے میں سعودی عرب اور دوسری عرب ریاستوں کی مدد حاصل کرنے کے بجائے حماس کے جال میں پھنس کر غزہ پر فوری حملہ کر کے غیر دانشمندانہ اقدام کیا۔ اسرائیل کا پلان یہ تھا کہ حماس کی ملٹری مشین کو مکمل طور پر تباہ کر دیا جائے اور اس کی اعلیٰ قیادت کا پوری طرح صفایا کر دیا جائے۔ اسرائیل نے غزہ کے ہزاروں بے گناہ باسیوں کو شہید اور زخمی کیا ہے۔ حماس کو اس امر کا بھر پور ادراک تھا کہ ایسا ہی ہو گا اسی لیے اس نے اس پلان کے نتائج کی سنگینی کی ذرہ برابر بھی پرواہ نہیں کی۔ وہ کہتے ہیں کہ ہمیں ایک بڑے انسانی المیہ کی ذمے داری قبول کرنی چاہیے جس کے ازالے کے لیے ہمیں برسوں مل کر غزہ کی تعمیر نو کا کام کرنا ہو گا۔ حال ہی میں دی ٹائمز نے انکشاف کیا کہ سیٹلائٹ سے ملنے والی تصاویر سے یہ ثابت ہوتا ہے کہ غزہ کے ہر کونے میں بھاری تباہی ہوئی ہے۔ کم از کم 6 ہزار عمارتیں زمین بوس ہو چکی ہیں جس میں سے ایک تہائی کھنڈرات کا منظر پیش کر رہی ہیں۔

غزہ کی تعمیر نو اربوں ڈالر کا پروجیکٹ ہو گا اور اس میں کئی برس لگ جائیں گے۔ یہاں عرب دنیا میں ہونے والی میری بات چیت کے بعد میں یہ کہہ سکتا ہوں کہ کوئی بھی خلیجی ملک رقم سے بھرے بیگ لے کر غزہ نہیں آرہا تاوقتیکہ اسرائیل دو ریاستی حل پر مذاکرات کا وعدہ نہ کرے۔ وال اسٹریٹ جرنل کے ساتھ ایک انٹرویو میں یو این او میں متحدہ عرب امارات کے سفیر نے کہا کہ غزہ میں انفرااسٹرکچر کی تعمیر نو پر بات کرنے سے پہلے ہمیں دو ریاستی حل کے منصوبے کو قابل عمل بنانے کی ضرورت ہے۔ ریاض میں سعودی حکام اور پھر امریکی حکام کے ساتھ بات چیت کرنے کے بعد جب سے میں یہاں آیا ہوں مجھے جو بات سب سے زیادہ پر امید نظر آئی ہے وہ یہ کہ جب غزہ کی جنگ ختم ہو جائے گی تو مذاکرات کا سلسلہ اسی مرحلے سے شروع ہو گا جو سات اکتوبر کے حملوں سے پہلے جاری تھا۔ سعودی عرب یہ چاہتا ہے کہ جس قدر جلد ممکن ہو اسرائیل فوری طور پر غزہ میں جنگ بند کر دے کیونکہ غزہ میں موت اور تباہی سے فلسطینیوں کی نوجوان نسل میں شدت پسندی کے جذبات پروان چڑھ رہے ہیں۔

عرب ممالک کا خیال ہے کہ اسرائیل حماس کو مکمل طور پر نیست و نابود نہیں کر سکتا۔ انھیں یہ تشویش ہے کہ ایسا کرنے کی کوشش کے دوران غزہ کو اس قدر نقصان پہنچ جائے گا کہ اس کے بہت ہی بھیانک نتائج برآمد ہوں گے۔ بلاشبہ میں یہ جانتا ہوں کہ سعودی امریکی اسرائیلی اور فلسطینی مذاکرات کا یہ سلسلہ بحال کرنا کتنا مشکل ہو گا خواہ اسرائیل میں کتنی ہی اعتدال پسند حکومت کیوں نہ قائم ہو۔ وہ فی الحال ایسا کرنے کی پوزیشن میں نہیں ہو گی جب کہ اس وقت تو اسرائیل میں انتہائی جنونی عناصر امور حکومت چلا رہے ہیں۔ جو اس بات پر تلے ہوئے ہیں کہ مغربی کنارے کو بھی اسرائیل میں ضم کر لیا جائے اور جو ان میں انتہائی شدت پسند ہیں وہ غزہ کو بھی اسرائیل میں ضم کرنا چاہتے ہیں۔ تباہی کے بعد غزہ ایک ایسا دیو بن کر سامنے آئے گا جو اپنے سینے کے زخموں کو خود ہی چاٹ رہا ہو گا جس سے اسرائیل کو عسکری معاشی اور اخلاقی نقطہ نظر سے بہت نقصان پہنچائے گا اور یہ اس کے سرپرست امریکا کی سپر پاور حیثیت کو بھی متاثر کرے گا اور اسے ایک دیر پا نقصان کا سامنا کرنا پڑے گا۔

انھوں نے خبردار کیا کہ اگر اسرائیل اس طویل مدتی سیاسی وژن پر پیش رفت نہیں کرتا کہ دنیا غزہ میں تعمیر نو کے لیے فنڈز دینے پر تیار ہو تو اسے سفارتی اور معاشی میدان میں سخت نقصان پہنچنے کا احتمال ہے۔ لیکن اس وقت اسرائیل پر جو مذہبی جنونی دہشت گرد ٹولہ حکومت کر رہا ہے وہ فلسطینیوں کی نسل کشی اور غزہ خالی کروانے پر تلا ہوا ہے دراصل اس کا مشرق وسطیٰ پر مکمل قبضے کا یہ ابتدائی منصوبہ ہے۔

زمرد نقوی  

بشکریہ ایکسپریس نیوز

#Gaza #Gaza war #Hamas #Israel #Middle East #Palestine #Wars #World

[thespellir]

دانلود کتاب دیونامه طالع نامه نسخه اصل

کتاب دیونامه و طالع نامه یکی از کتب برتر درمورد علوم غریبه شاخه های علم حروف و طالع بینی همچنین اطلاعاتی با ارزشی طراحی مربع ها و حروف در دعانویسی میباشد همچنین درمورد باطل کردن طلسم ها از جمله چشم زخم نیز نوشته است کتاب دیگری که با نام مشابه وجود دارد کتاب پریان نامه و دیو نامه ابن برخیا میباشد که این کتاب جزو کتاب های نایاب و با ارزش علوم غریبه میباشد https://spiritual777.ir/downloads/divanamah-book-and-horoscope-book-are-the-same/

[urdu-poetry-lover]

هر دِلی کو به عشق مایل نیست

حُجرهٔ دیو خوان، که آن دِل نیست

فخرالدین عراقی

جو بھی دِل عِشق کی جانب مائل نہیں‌ ہے، اُس کو حُجرۂ شَیطان پُکارو، کیونکہ وہ دِل نہیں ہے۔

#اردو #urdu #urdu poetry #اردوشاعری #اردو پوسٹ #اردوادب #urdu shayari