پیامبری با شریعت مستقل که دارای کتاب آسمانی تورات است. سرگذشت و پیامبری حضرت موسی به قدری دارای اهمیت بوده که در ۴۲۰ آیه و ۳۶ سوره، ۱۳۶ مرتبه نام موسی و نکاتی از زندگی حضرت موسی در قرآن بیان شده است حضرت موسی پسر عمران از قبیله لاوی بود، میریام و هارون برادر و خواهر او بودند. حضرت موسی در مصر به دنیا آمد. زمانیکه بنیاسرائیل به دلیل جمعیت زیادشان بعنوان تهدیدی برای مصریان شناخته میشدند.چنانچه فرعون دستور داد که تمام پسران یهودی تازه متولد شده را در رود نیل غرق کنند.عمران و یوکابد برای جلوگیری از کشته شدن موسی، او را در سبدی گذاشتند و میان نیزارهای بلند رود نیل پنهان کردند.
در حالیکه خواهر موسی در همان اطراف پنهان شده بود تا از دور مراقب موسی باشد. آسیه، زن فرعون با شنیدن گریه او را پیدا کرد و نجات داد و نام او را « موسی » به معنای از آب کشیده شده گذاشت. دیگر آرزوی آسیه برای داشتن یک پسر برآورده شده بود.
حضرت موسی در شکوه تمدن مصر به عنوان پسر خوانده فرعون پرورش یافت. او که به سن مردانگی رسیده بود، از ریشههای عبری خود آگاه بود و دلش بحال بنی اسرائیل میسوخت.
روزی حضرت موسی شاهد ضرب و شتم وحشیانه یک غلام عبری توسط یک ارباب مصری بود بشدت عصبانی شد و مرد مصری را به طور ناگهانی کشت. موسی از ترس مجازات فرعون، به صحرای مدین گریخت و برای شعیب که بعداً با دخترش ازدواج کرد، مشغول به چوپانی شد.
خداوند، حضرت موسی را بر قوم بنی اسرائیل برانگیخت. بنی اسرائیل در دوران زمامداری حضرت یوسف به مصر آمدند و چون جمعیت آن ها فزونی یافت، قِبطیان از کثرتشان بیمناک شدند و در تضعیف ایشان کوشیدند، پس آن ها را به بندگی گرفتند و به انجام کارهای سخت واداشتند.
فرعون مصر که شاهی قدرتمند و متکبر بود، دعوی اُلوهیَّت کرد و خود را شایسته ی پرستش خواند.
در چنین اوضاعی #حضرت #موسی به مصر آمد و #فرعون را به پرستش خدای یکتا دعوت کرد و از خشم خدا ترساند، اما سودی نداشت.
. از مطالب تکمیلی اپیزود سریالی رویای مِنِس ۱ و ۲ به تازگی در مقبره یکی از پادشاهان جوان مصر باستان به نام توت عنخ آمون اجسامی کشف شده که خبر از اعتقادات عجیب مصریان آن دوران میدهد. اهرام ثلاثه و رازهایی که در این بناهای عجیب وجود دارند هنوز هم سر به مهر اند. اکنون در مقبره یکی از پادشاهان جوان به نام توت عنخ آمون اجسامی کشف شده که خبر از اعتقادات عجیب مصریان آن دوران میدهد. وعدههای غذایی کشف شده از مقبره این پادشاه نشان میدهد مصریان مرگ را اتمام نیازهای جسمی نمیدانستند. 🔔 لطفا نظر بدید و با به اشتراک گذاری این پست، دوستانتون رو هم خبر کنید #کتاب #تاریخ #جالب #جهان #پادکست #رادیو #راوکده #محمد_علی_نامه #مصر #باستان #تاریخ #هخامنشی #فرعون #مومیایی#podcast #iran #ravkadeh #mohammadalinamei #egypt (at Explore - اکسپلور) https://www.instagram.com/p/CgpQ0RjNltk/?igshid=NGJjMDIxMWI=
حبیب جالب کی بیگم ایک دن اُن سے ملاقات کیلئے جیل گئیں اور جالب سے کہنے لگیں۔ آپ تو جیل میں آگئے ہو یہ بھی سوچا ہے کہ بچوں کی فیس کا کیا بنے گا اور گھر میں آٹا بھی ختم ہونے والا ہے۔ حبیب جالب نے اس ملاقات کے بارے میں ایک نظم لکھی۔ جس کا عنوان ”ملاقات“ رکھا۔ ملاحظہ فرمائیں :
ملاقات
جو ہو نہ سکی بات وہ چہروں سے عیاں تھی
حالات کا ماتم تھا ملاقات کہاں تھی
اس نے نہ ٹھہرنے دیا پہروں مرے دل کو
جو تیری…
عطر و ادکلن دو نامی هستند که برای محصولات خوشبو کننده ای که به طور روزانه استفاده میکنیم به کار میبریم بدون اینکه بدانیم که عطر همان ادکلن نیست و در عین حال که به نظر میرسد هر دو به یک چیز اشاره دارند اما تفاوت های جالب و اساسی دارند. در این مقاله به بررسی تفاوت های عطر و ادکلن میپردازیم تا یکبار برای همیشه تفاوت این دو را درک کنید. با ما همراه باشید.
عطر چیست؟
عطر به رایحه ی خوشبوی پراکنده شده در هوا می گویند. عطر از روغن های اسانس دار، ترکیبات معطر، تثبیت کننده و الکل تولید می شود. این روغن های گیاهی از طریق تقطیر گل ها و گیاهان بسیار خوشبو و ترکیب کردن آن ها با هم تولید می شوند.
انواع عطر
برای اینکه تفاوت بین عطر و ادکلن را به خوبی درک کنید، نیاز است تا بفهمید عطر و ادکلن ها چگونه ساخته می شوند. تولید کنندگان عطر و ادکلن به میزان درستی روغن های طبیعی و مصنوعی را باهم ترکیب می کنند تا رایحه ای دلپذیر را تولید نمایند.
حبیب جالب کی بیگم ایک دن اُن سے ملاقات کیلئے جیل گئیں اور جالب سے کہنے لگیں۔ آپ تو جیل میں آگئے ہو یہ بھی سوچا ہے کہ بچوں کی فیس کا کیا بنے گا اور گھر میں آٹا بھی ختم ہونے والا ہے۔ حبیب جالب نے اس ملاقات کے بارے میں ایک نظم لکھی۔ جس کا عنوان ”ملاقات“ رکھا۔
ملاقات
جو ہو نہ سکی بات وہ چہروں سے عیاں تھی
حالات کا ماتم تھا ملاقات کہاں تھی
اس نے نہ ٹھہرنے دیا پہروں مرے دل کو
جو تیری نگاہوں میں شکایت مری جاں تھی
گھر میں بھی کہاں چین سے سوئے تھے کبھی ہم
جو رات ہے زنداں میں وہی رات وہاں تھی
یکساں ہیں مری جان قفس اور نشیمن
انسان کی توقیر یہاں ہے نہ وہاں تھی
شاہوں سے جو کچھ ربط نہ قائم ہوا اپنا
عادت کا بھی کچھ جبر تھا کچھ اپنی زباں تھی
صیاد نے یونہی تو قفس میں نہیں ڈالا
مشہور گلستاں میں بہت میری فغاں تھی
تو ایک حقیقت ہے مری جاں مری ہم دم
جو تھی مری غزلوں میں وہ اک وہم و گماں تھی
محسوس کیا میں نے ترے غم سے غم دہر
ورنہ مرے اشعار میں یہ بات کہاں تھی
سایت خرید فالوور یکی از سایتهای معتبر و قابل اعتماد در زمینه خدمات خرید فالوور خارجی اینستاگرام است. این سایت با ارائه خدمات با کیفیت و قیمت مناسب، به شما کمک میکند تا تعداد دنبالکنندگان خود را در اینستاگرام افزایش دهید.
آیا اینستاگرام میتواند موقعیت مکانی را تشخیص دهد؟
بله، اینستاگرام در برخی از امکانات خود از شما میخواهد که دسترسی برنامه به موقعیت مکانی را به آن بدهید. در چنین حالتی، این اپلیکیشن میتواند جغرافیای شما را متوجه شود و از طریق همین قابلیت الگوریتم های خود را آموزش خواهد داد که چه اکانت هایی برای مردم کدام کشور جالب تر و جذاب تر است و به این ترتیب کاری میکند که کاربرانش بیشترین زمان ممکن را در این برنامه بگذرانند.
خرید فالوور خارجی اینستاگرام چه تاثیری روی پیج میگذارد؟
همانطور که پیشتر نیز به این موضوع اشاره کردیم، اینستاگرام میتواند دسترسی به لوکیشن را از شما دریافت کند. الگوریتم های این برنامه به شکلی ساخته شده اند که بر اساس موقعیت جغرافیای فالوورهاش، تشخیص میدهد که این پیج برای مردم چه منطقه ای جذاب تر خواهد بود. برای مثال وقتی که فالوورهای شما همگی از ایران باشند آنگاه الگوریتم ها چنین تشخیص میدهند که این پیج برای مردم ایران جذاب تر است. بنابراین پست شما وارد اکسپلور ایرانی ها شده و در لیست پیشنهادات کاربران داخل کشور قرار خواهد گرفت.
اما اگر فالوورهای شما از آلمان، ترکیه، روسیه، چین و … باشد آنگاه الگوریتم های اینستاگرام فکر میکنند که اکانت شما بین المللی است و برای مردم تمام جهان جذاب خواهد بود. در نتیجه پست های شما وارد اکسپلور جهانی شده و در لیست پیشنهادات بین المللی نمایش داده خواهد شد.
همانطور که گفته شد، فالوور خارجی اینستاگرام مزیت های فراوانی دارد چراکه قیمت آن نسبت به فالوور واقعی کمتر بوده و می تواند بازخورد مثبتی برای پیجتان به همراه داشته باشد.
سایت خرید فالوور این سرویس را با قیمت بسیار مناسب و با کیفیت بالا با اعمال فوری به شما عزیزان ارائه می دهد؛ بنابراین می توانید با خیال راحت خرید خود را انجام دهید.
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت خرید فالوور مراجعه کنید .
بی چهره یکی از شخصیت های انیمیشن شهر اشباح ( روح شدن سن و چیهیرو) هست. اون یکی از محبوب ترین شخصیت های انیمیشنی من هست . اون چون از خودش کلامی ندارد. حرف نمیزند، در کنار وال ای برای من خیلی جذابیت دارد. بیشتر به این خاطر که اطلاعات کمی از اون بروز داده میشه و ذهن من با هر آنچه که از اون نمیدانم با اطلاعاتی از خودش پر میکند ، به عبارتی من خودم رو در اونا بیشتر میتوانم ببینم. بی چهره چه شخصیتی دارد ؟ اون دیگران رو منعکس میکند . او تبدیل میشود به کسی که از ازش خواسته میشه. این حتی اسمش رو هم معنا دارتر میکنه. به این فکر میکنم که آیا با شناخت بی چهره میشه آدم هارو به دو دسته تقسیم کرد؟ آدم های که با او رویارویی دارند و آدم هایی که مثل او بقیه رو منعکس میکنند. با توجه به فیلم و یه مقدار تفسیر استعاری میشه گفت که اون دو دسته بی چهره ها هستند و چهره داران، بی چهره یا بی هویت ، کسی که آنی که ازش خواسته شده میشه. چهره دار کسی که به دنبال خواسته خود است در دیگران.
بی چهره بودن یعنی شفاف بودن. یعنی سیال بودن ، همه ما منعکس میکنیم . البته این رو برای گواه رنجمون در نظر میگیرم. یعنی ما اونی هستیم که بقیه نیاز دارن که ما اون رو تجلی کنیم . گزاره هایی هستند که ما رو در دسته بندی های بزرگ جهانی تجمیع میکنند، مثل “همه پول میخواهند” ، یا اینکه “برای همه خوشمزه تر بهتر است “. از این دست رفتارها، رفتار هایی که براساس جنبه های فردی ما آغاز شدن ولی اینجا من جنبه اجتماعیشون مد نظرم هست. اینجا من ، مثل خیلی جاهای دیگر تلاش دارم اقناع کنم که در فردیت آدم تضاد بزرگی وجود دارد با اون انعکاس هایی که در جامعه میبینه. ولی آن هنوز برای خود من هم ثابت شده نیست. و شاید بیشتر اونی هست که تمایل دارم باشه. به همین دلیل من در اجتماع زندگی کردن رو مورد نقد قرار میدم که متصورم گاها تبعیت از این گزاره هاست و قوانین رو به ما دیکته میکنه. مثل بی چهره. او حق انتخاب کمی در مورد جوری که دارد رفتار میکنه دارد. بیان این منجر به شکل گیری ایده جریان آب و شنا کردن در جهت خلاف برای شکل دادن فردیت جدید میشه. ولی عمل بر خلاف یا در جهت یک جریان هنوز اثبات تاثیر اون جریان است.
یا بی قدرت در مسیر جریان منعکس کردن هستیم یا همه قدرتمون میگذاریم که وارد این جریان نشویم.
نقطه اشتراک هر دو رویکرد رنجه اوناست . هیچ کدوم آگاهی از جریان رو به بار نمیاره ، دومی ممکنه حتی آگاهانه به نظر هم برسه. اما در ذاتش فرار از رنج های اون جریان انعکاس وجود دارد .
اما چرا بی چهره آنطور هست ؟ یه چیز واضح تر راجع به اون اینه که اون به دنبال تایید چیهیرو هست
واین میتونه باشه که این دو حالت که در کنار هم بیان تایید طلبی و منعکس کردن. یعنی وقتی به دنبال تایید دیگری هستیم بیشتر تبدیل می شویم به کسی که اون میخواهد که خوب این در نوع خود یک نوع اصالته، خواستن چیهیرو چیزی نیست که به دلیل انعکاس اونجا باشه ، بلکه همه انعکاس ها شاید هستند چون اون به دنبال جلب نظر چیهیرو / سن است. خوب پس او همه چیز رو منعکس نمی کنه ، در لایه ای ظریف تر به دنبال خواسته خودش هست ولی با این حال با دیگران فرق دارد از این جهت که ما اورا در مسیر باز تعریف خواسته اش میبینیم، یعنی او که به وضوح موفق شدنش را در انعکاس خواسته های دیگران در سطحی دیده ایم ، آیا میتوانم که همین را در مورد خواستن سن هم مشاهده کنیم؟ چیهیرو / سن عاشق. اما قبل از آن بهتر است که من از خود بپرسیم که من کدام را تشویق میکنم؟ پایان مورد علاقه من چیست ؟ أیا مایل هستم ببینم که دنبال کردن سن هم میشود قسمتی از چهره ای که ندارد؟ این سوال را برای خودم رها میکنم ، حالا کااُناشی خواسته و فردیت دارد ولی در سطحی پایین تر و کمتر نمایان . من فکر میکنم این طراحی برای همان است که او تبدیل شود که یه شخصیت اصیل در فیلم. دنبال کردن چیهیرو هم گواه فردیت کااُناشیست هم گواه وجود فردیتی ظریف تر. و شاید تشویق بینندگان برای عجین شدن با این جریان ، جریان پیدا کردن فردیتی ظریفتر.
اما این همه داستان نیست. بی چهره به دنبال چیهیرو به خانه زنیبا میرود . یک کلبه ساده. او در آنجا خلق دیگری دارد، آرام و مودب است. چون اینگونه از اون انتظار میرود یا چون انتخاب دیگری داشته؟
اتفاق جالب دیگر آن است که در پایان به هنگام خداحافظی بی چهره در خانه زنیبا می ماند و به آسانی از چیهیرو جدا میشود.
آیا آن دنبال کردن و این جدا شدن انعکاسند؟
آیا کا اوناشی دیگر عوض شده حالا دیگر چیزی نمیخواهد. به دنبال جلب رضایت کسی نیست؟
خوب اگر این است . پس او دیگر شاید کسی را منعکس نکند و یه موجود مستقل شده است. یک بی چهره تنها.
من میتوانم با اندکی یقین در مورد حسم در دقایق پایانی فیلم بگویم ، آرامش.
شاید جدا شدن بی چهره از چیهیرو هم نقدی در این دارد. جدال و ناآرامی های او در منعکس کردن خواسته های دیگران و دنبال کردن سن حالا تبدیل شده است به آرامش و سکنی گزیدن در کلبه زنیبا.